پیشگفتار-خاطره:
یادم میآید دعوت شده بودم به جلسهی دوستانهای در یکی از شرکتها که هدف آن بهبود تحلیل در آن شرکت بود. یکی از دوستان به من گفت که ما طی بررسیهایی که انجام دادیم به این نتیجه رسیدهایم که باید این سه کار رو در شرکت انجام بدیم. بعد هم سه راهکارشون رو برای من توضیح داد. راهکارشان به نظرم درست میآمد.
چون فضا دوستانه بود به شوخی گفتم میدونید یکی از درسهای مهمی که به تحلیلگران یاد میدهند چی هست؟
بعد ادامه دادم:
بین نیاز بیانشدهی کاربر و نیاز واقعی وی تفاوت قائل بشید ???? چیزی که کاربر میگه نیاز بیانشده است و چیزی که باید دنبالش بگردید نیاز واقعی. خیلی از مواقع این دو تا یکی نیستند.
بعد با شوخی پرسیدم: میدونید درس مهم بعدی که به تحلیلگران یاد میدهند چی هست؟
و دوباره ادامه دادم:
مشتری مسالهای رو توی ذهناش داره، اون رو با دانش و تجربه خودش از سیستم حل میکنه، پیش نیازها و الزامات حلاش رو به عنوان مساله به شما اعلام میکنه ????. هر چه شناخت و تجربه کاربر از سیستم بیشتر باشه، احتمال بروز این الگو بیشتره.
به نظرم میرسه بخشی از آموختههایم از حوزهی تحلیل نیازمندیهای نرمافزار، به زیبایی و سادگی، قابل تعمیم به زندگی روزمره است.
گفتار:
شکل زیر نمایش بهروز و جامعی است از مفاهیم نیازمندیهای نرمافزار از کتاب جدید Essentials of Software Requirements از Karl Wiegers و Candase Hokanson. کارل ویگرز فرد شناختهشدهای در حوزهی تحلیل نیازمندیهاست. از نظر من، این کتاب پیشنهاد مناسبی است برای افزایش دانش در زمینهی تحلیل نرمافزار.
مرجع عکس: www.informit.com
گزیده:
نیازمندیهای کسبوکار (business requirements) باید توسط کسی بیان شود که پاسخگوی نهایی ارزش ایجادشدهی محصول برای کسبوکار است. نیازمندیهای کاربر (user requirements) هم باید توسط افرادی بیان شود که دکمهها را فشار می دهند، صفحه را لمس می کنند یا خروجیها را دریافت میکنند [یا با سیستم کار میکنند یا از خروجی آن استفاده میکنند].
کارل ویگرز
دیدگاهتان را بنویسید