خوشنویسی کد (۱)‌

  • یوسف مهرداد

پیش‌گفتار: خوشنویسی
دانش‌آموز که بودم دوست داشتم خطم زیبا باشد. در نتیجه از هر فرصتی استفاده می‌کردم تا خطم را زیباتر کنم. سال دوم راهنمایی (سال هفتم) که مدرسه‌ی شهید باهنر بی‌بالان می‌رفتم، آقای حق شناس، معلم زبان انگلیسی ما بود. یادش به خیر! خط بسیار زیبایی داشت. تا جایی که یادم هست امتحان‌های دیکته رو در دفتر یکی از دانش آموزان می‌نوشت و بعد یک نفر از دانش‌آموزان آن را روی تخته سیاه می‌نوشت و بقیه نیز از روی آن می‌نوشتند و امتحان می‌دادند. من هم که میز اول می‌نشستم دفترم را می‌دادم به آقای حق‌شناس. دلیل‌اش این بود که بعد بتوانم از روی دست خط‌ ایشان تمرین کنم تا خطم بهتر شود.

سال اول دبیرستان که بودم (سال نهم)، احسان، یکی از بچه‌های سال بالاتر خط بسیار زیبایی داشت و با خط شکسته زیبایی جزوه‌هایش را می‌نوشت. من به بهانه جزوه، دفترهای سال قبل‌اش را می‌گرفتم و با آن تمرین نوشتن می‌کردم. خط زیبا، حس خوبی به من می‌داد.

بعدها به پیشنهاد همسرم در کلاس خوشنویسی با خودکار شرکت کردیم. خیلی آموزنده بود. فرصت با هم بودن (با آن همه مشغله‌ی کاری) در کنار آموزش درست خوشنویسی خاطره خوبی از آن کلاس برایم به یادگار گذاشته. آرزو می‌کردم موقعی که کم سن و سال‌تر بودم فرصت شرکت در چنین کلاسی را پیدا می‌کردم.

وقتی با افراد دیگر در مورد خوشنویسی صحبت می‌کردم نکته‌ای که می‌گفتند این بود که «اگه با حوصله و بدون عجله بنویسم خطم خوبه ولی اگه عجله کنم خطم خراب می‌شه». ولی من با خودم فکر می‌کردم که شما باید خط‌تان زیبا باشد چه عجله داشته باشید و چه نداشته باشید. شرایط ممکن است کمی از کیفیت خط‌تان بکاهد ولی نه آن قدر که به خط «خرچنگ قورباغه‌ای» تبدیل شود. ناگفته خود پیداست که تخصص من خطاطی نیست و این فقط برداشت و تجربه‌ی شخصی من است.

هر چند در دنیای مدرن امروزی، دیگر نیازی به نوشتن با خودکار نیست ولی آن نیم‌چه مهارت خوشنویسی هم به دلیل «تمرین» نکردن از دست رفت. با این وجود هم‌چنان با دیدن خط زیبا به هیجان می‌آیم و مانند یک اثر هنری مشغول ورانداز کردن آن می‌شوم.

وقتی بر می‌گردم و به گذشته نگاه می‌کنم، تجربه‌ی یادگیری خوشنویسی‌ام را می‌توانم این‌گونه بیان کنم :
– انگیزه‌‌ی یادگیری من در کنار این که خط زیبا را دوست داشتم، این بود که دلم نمی‌خواست خطم «خرچنگ و قورباغه‌ای» باشد.
– دیدن دست‌خط‌های زیبا و تلاش برای رونویسی و کپی برداری از آنها در یادگیری من بسیار موثر بود و در مورد من جواب می‌داد.
– وقتی خط زیبا می‌بینم با وجودی که نمی‌توانم آن‌گونه بنویسم، می‌فهمم که «زیبا» است، هیجان‌زده می‌شوم، مسحورم می‌کند.

حالا علاقه‌ام به خوشنویسی به گونه‌ای دیگر در من تبلور پیدا کرده است: علاقه به خوشنویسی کد!
این نوشته مقدمه‌ای است برای نوشتن برخی از تجربه‌هایم برای خوشنویسی در دنیای برنامه‌نویسی. امیدوارم در نوشته‌های بعدی از این پنجره به برنامه‌نویسی نگاه کنم و تجربه‌ام را بنویسم. چه خوب می‌شد که می‌توانستم از تجربه‌ی شما هم با خبر شوم.

گزیده:
ما در دنیا به سه نام معروف هستیم؛ ادبیات، فرش و خوشنویسی. خوشنویسی در هر دو هنر دیگر هم وجود دارد. فرق کوچک‌شان این است که تذهیب‌کار با قلم، مرکب و رنگ کار می‌کند و فرشباف با پشم و پنبه. تذهیب همان نقش فرش است.
محمد سلحشور، استاد خوشنویسی

https://bibalan.com/?p=4299
یوسف مهرداد

یوسف مهرداد


کانال تلگرام

نظرات (1)

wave
  • الهه حسین زاده

    ۱۲ مرداد ۱۴۰۲ در ۱۸:۱۶

    بنظرم وقتی لفظ خوشنویسی کد را در مطلب شما خواندم به این فکر افتادم که کدهایی که با خط خوب نوشته شده‌اند چقدر برای افراد تازه تیم میتوانند جالب تر باشد و چقدر فرآیند on boarding میتواند لذت بخش تر باشد
    مشتاقانه منتظر قسمت های بعدی هستم.

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای خروج از جستجو کلید ESC را بفشارید