چند وقت پیش در شماره ۱۰۹ ماهنامه «گزیده مدیریت» مقالهای از آقای پراهالاد و ترجمه آقای دکتر قدمی با عنوان «چرا پذیرفتن بدیهیات چنین دشوار است؟» را مطالعه کردم:
«هر چه شرکتها مؤفقتر میشوند، تشخیص زمان تغییر برایشان دشوارتر میشود. همه میدانیم بسیاری از صنایع از جمله صنعت سرگرمی، تعلیم و تربیت، انتشارات و خدمات مالی به سوی فردایی بسیار متفاوتتر حرکت میکنند، اما رهبران امروز بازار، آخرین نفراتی خواهند بود که خود را متحول میسازند، حتا اگر بفهمند برای بقا باید چنین کنند. چرا شرکتها رویارویی با بدیهیات را چنین دشوار مییابند؟
یک دلیل میتواند این باشد که شرکتها و بنگاههای مؤفق در گذر زمان ایدئولوژیهای کسبوکاری مشخص (مانند راه تویوتا و راه زیراکس) ایجاد میکنند… این عوامل مؤفقیت اغلب به جزماندیشیها تبدیل میشوند و هیچ کس آنها را به چالش نمیکشد.
مدیران عامل سازمانها میتوانند با پرسش سوالات زیر از مدیران ارشد سازمان، گاوهای مقدس را تشخیص دهند:
…..
مبنای تجربیات تیم مدیران ارشد سازمان چیست؟ آیا در رأس سازمان تنوع وجود دارد؟
به چه مهارتهایی درسازمان ارج مینهیم؟ چه شکافها و اختلافات مهارتی در حال شکلگرفتن است؟….
مدیران همچنین باید توجه سازمان را بر «منحنی فراموشی» متمرکز کنند. آنها باید رفتارها، اقدامات و باورهایی را شناسایی کنند که به طور روزافزونی ناکارآمد و ضدبهرهوری میشوند و راههایی برای کنار گذاشتن آنها بیابند. در عمل جریان تحول سازمان، گاهی منحنی فراموشی از منحنی یادگیری مهمتر است.»
بر این باورم که چنین «گاوهای مقدسی» در شرکتها و تیمهای تولید نرمافزار وجود دارد و هر چه عمر و مؤفقیتهای شرکتی افزایش یابد، تعداد و قدرت آنها نیز بیشتر میشود. گاوهای مقدسی که کسی را یارای به چالش کشیدن و نقد آنها نیست.
چند وقتی است که دنبال «گاوهای مقدس» شخصیام هستم. آنانی که منحنی فراموشی باید برای آنها طی شود.
آیا میتوانید نمونههایی از گاوهای مقدس را برشمرید؟
آیا گاوهای مقدس خودتان را میشناسید؟
گزیده:
یک: باید اذهان ما براى برخورد با مسائل آینده آماده شود تا این که از تجربه گذشته انباشته شود.
جان دیوئی
دو: همیشه بهترین راه را برای پیمودن میبینیم اما فقط راهی را میپیماییم که به آن عادت کردهایم.
پائولو کوئلیو
دیدگاهتان را بنویسید