پیشگفتار یک:
داستانگویی و نشستهای همراه با پرسش و پاسخ یکی از روشهای زیبا در انتقال مطالب به خواننده است. در اولی، نویسنده یا گوینده، داستانی را تعریف میکند و در دومی، نشستی بین دو یا چند نفر برگزار میشود. یکی از بهترین نمونههای این تکنیک را میتوان در کتاب Head First Design Pattern دید.
پیش گفتار دو:
پرسشهایی که از دیگران میپرسم، پرسشهایی که پاسخگو هستم و بسیاری از آموختهها، وقتی به شیوه رایج نوشته میشوند، اثربخشی خود را از دست میدهند. دست کم، آن چه را که انتظار دارم، بیان نمیکنند. تصمیم گرفتم تجربهای در این گونه نوشتن، داشته باشم. امیدوارم که مؤثر باشد.
خوشحال خواهم شد تا پیشنهادهایتان را برای بهتر شدن و مطالبتان را برای افزوده شدن به گفتوگو، دریافت کنم.
در این نوشته دو بازیگر ایفای نقش میکنند: چابک به نمایندگی از خبره متدهای چابک و تازهکار به نمایندگی از علاقهمندان به چابکی.
گفتار: مخاطرات چابککاری
تازهکار: اگر سه جنبه فرایند، تکنولوژی و افراد را در ایجاد نرمافزار در نظر بگیریم، کدام جنبه برای شما، اهمیت بیشتری دارد؟
چابک: پاسخ ساده است: افراد
تازهکار: یعنی دو جنبه دیگر برایتان اهمیتی ندارند؟
چابک: نه این طور نیست. با تمرکز و تأکید بر افراد، اجازه میدهم تا آنان در مورد تکنولوژی و فرایند، تصمیمگیری کنند.
تازهکار: ویژگیهای «افراد»ی که نام بردید، چیست؟
چابک: منظورتان را متوجه نشدم. افراد، کسانی هستند که در ایجاد نرمافزار نقش دارند.
تازهکار: اجازه دهید مثالی عرض کنم. آیا کسانی با مشخصات زیر مد نظر شما هستند؟
– افراد برنامهنویسی مثلاً برنامهنویسی شیءگرا را به درستی نمیدانند.
– ” مبانی و اصول طراحی را به درستی نمیدانند.
– ” با ظرافتهای طراحی پایگاه داده آشنا نیستند.
– ” مفاهیم و مبانی معماری را به درستی نمیدانند.
– ” روش مقابله با ریسکها و ایجاد ارزش افزوده در کار را نمیدانند.
– ” کار تیمی و روش مشارکت را به درستی نمیدانند.
– ” مهارتهای ارتباطی را به درستی نمیدانند.
– …
چابک: متوجه منظورتان شدم. البته که پاسخ من «خیر» است. قبل از این که پاسخم را کامل کنم، میتوانم بپرسم که چرا این پرسش را پرسیدید؟
تازهکار: بله. به این دلیل که موضوعاتی مانند طراحی، معماری، مشارکت تیمی و … را تجربه نکردهام. همیشه وقتی که کارم به خوبی پیش نمیرفت، دوستانم میگفتند که باید این موضوعات را یاد بگیری و تجربه کنی. فکر میکردم که با انتخاب یکی از متدهای چابک، مسائلم حل میشود.
چابک: اوه خدای من. قرار نیست که همه نادانستههای فنی شما را پاسخ و پوشش دهم. اگر انتظار معجزه از من دارید، نمیتوانیم همکاری خوبی داشته باشیم.
تازهکار: خوب اگر قرار باشد که موضوعات گفته شده را به درستی بدانم، با هر شیوهای که کار کنم، مؤفق خواهم بود.
چابک: هر چند با گفته شما تا حد زیادی مؤافق هستم، ولی اجازه دهید، مثالی بیان کنم. فرض کنید که میخواهیم در مورد برنامهریزی کارهای پروژه با هم طرحی را تهیه کنیم. این که وظیفه (Task) را مبنای برنامهریزی قرار دهیم یا ویژگیهای(Feature) سیستم را، دو رویکرد متفاوت است. این که کارکردهای سیستم را در ابتدای پروژه شناسایی کنیم با این که اجازه دهیم کمکم و به مرور آنها تکمیل گردند، دو رویکرد متفاوت است. آنجایی که من میتوانم به شما کمک کنم، در جااندازی این گونه رویکردهاست.
بپذیرید که من چوب جادو ندارم که به هر چیزی بزنم، جادویی رخ دهد. اگر این تعبیر را از همکاریمان دارید، پیشنهاد میکنم بیشتر با هم صحبت کنیم.
تازهکار: حتماً. اگر اجازه بفرمایید این گفتوگو را در زمانی دیگر ادامه دهیم.
چابک: مؤافقم.
تازهکار: سپاسگزارم.
گزیده:
از هیچ اندیشه تازه بدون فهم طرفداری نکنید، بلکه خود با شک و انکار در آن وارد شده و به حقیقت موضوع برسید. رنه دکارت
دیدگاهتان را بنویسید