شوک‌های ذهنی! (بخش ۱)

  • یوسف مهرداد

پیش‌گفتار:

نمی‌دانم از چه زمانی به این نتیجه رسیدم برخی از واژگانی که در ذهنم با یکدیگر ارتباط معنایی درستی دارند، با تغییر شرایط و موضوع (کانتکست)،‌ نه تنها ارتباط بین آنها تغییر می‌کند بلکه گاهی هیچ ارتباطی بین آنها پیدا نمی‌شود. متوجه شدم که در چنین فضایی، اصرار به حفظ ارتباط قبلی بین واژگان و مفاهیم، مرا به بیراهه خواهد برد. به گذشته که نگاه می‌کنم این بیراهه‌ها گاهی به ناکجا آباد رسیده است. 
در چند نوشته آتی می‌خواهم چند نمونه از آنها را بیان کنم. 

نمونه ۱: رابطه سرما و گرما
در درس فیزیک یاد گرفتم که سرما همان نبود گرما است. هستی یکی معادل با نیستی دیگری است. و یاد گرفتم که برای افزایش سرما لازم است گرما را کم کنیم. به عبارت ساده‌تر کاهش یک عامل با افزایش عامل دیگر همراه است. 

شوک ۱: افزایش قطعیت منجر به کاهش عدم قطعیت نمی‌شود!
وقتی با مفهوم قطعیت و عدم قطعیت آشنا شدم رابطه بین آن را همان رابطه‌ی بین گرما و سرما می‌دیدم. برای من بدیهی بود که قطعیت و عدم قطعیت (شرایط غیرقطعی) مثل رابطه سرما و گرما است. افزایش یکی یعنی کاهش دیگری! اگه می‌خواهید میزان عدم قطعیت را افزایش دهید باید میزان قطعیت را افزایش دهید.
مدتی طول کشید تا با یک شوک بینان‌کن به این نتیجه برسم که برداشت ذهنی من کاملن نادرست است. شما نمی‌توانید با افزایش قطعیت،‌ عدم قطعیت (شرایط غیرقطعی) موجود را کاهش بدهید! (فکر کنم شما هم دچار شوک ذهنی شدید 🙂 )
برای نمونه شما نمی‌توانید با افزایش قطعیت در برنامه‌ریزی میزان عدم قطعیت آن را کاهش دهید. 

پس‌گفتار:
هنوز هم نمی‌دانم درست کدام است!

گزیده:

زهی دریای بی‌ساحل پر از ماهی درون دل
چنین دریا ندیدستم چنین ماهی نمی‌دانم


https://bibalan.com/?p=4644
یوسف مهرداد

یوسف مهرداد


کانال تلگرام

نظرات (4)

wave
  • امين منعميان

    ۲۲ آبان ۱۴۰۳ در ۱۷:۰۱

    سلام استاد
    یک نمونه دیگر، بحث تئوری احتمال و تئوری امکان بود. (در درس منطق فازی)
    مثلا احتمال اینکه فردا بارون بیاد با امکان اینکه فردا بارون بیاد فرق میکنه.
    هنوز هم برای من سخته تفکیک ش.

    پاسخ
    • یوسف مهرداد

      ۲۵ آبان ۱۴۰۳ در ۰۲:۰۲

      سلام آقای منعمیان عزیز
      امکان داره نمونه‌ای رو که ذکر کردید بیشتر توضیح بدید؟ من این موردی که گفتید رو نمی‌دونم و دوست دارم یاد بگیرم از شما.

      پاسخ
      • امين منعميان

        ۲۶ آبان ۱۴۰۳ در ۱۱:۳۱

        خواهش می کنم.
        با ذکر یک مثال (برگرفته از صفحه ی ویکیپدیا که لینک آن را در انتها ذکر میکنم):
        مثال: بر صفحه شطرنج پوزیسیون یک بازی چیدمان شده‌است. استرات‍‍ژی‌های امکان‌پذیر بسیاری برای برد و باخت وجود دارد. اما احتمال هر یک از استراتژی‌های فوق برای یک بازیکن حرفه‌ای نسبت به یک بازیکن آماتور یکسان نیست با اینکه درجه امکان‌پذیری آن برای هر دو بازیکن یکسان است.
        https://fa.m.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%B8%D8%B1%DB%8C%D9%87_%D8%A7%D9%85%DA%A9%D8%A7%D9%86

      • یوسف مهرداد

        ۲۷ آبان ۱۴۰۳ در ۲۰:۲۵

        خیلی ممنون از شما. من این رو نمی‌دونستم. باید بیشتر مطالعه کنم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای خروج از جستجو کلید ESC را بفشارید