قسمت اول را اینجا بخوانید.
وقتی مسئولیت کاری را قبول میکنید، بپذیرید که باید در قبال آن پاسخگو باشید. وقتی مرتکب اشتباهی میشوید (مثل بقیه انسانها) یا در قضاوت اشتباه میکنید، صادقانه آن را بپذیرید و سعی کنید گزینههایی برای حل آن پیدا کنید. فرد یا چیز دیگری را سرزنش نکنید و دنبال پیدا کردن بهانه هم نباشید. مشکلات را به گردن فروشنده، زبان برنامهنویسی، مدیریت یا همکارانتان نیندازید. همه یا هیچکدام از این موارد ممکن است نقشی در بروز مشکل داشته باشند، اما در نهایت این وظیفهی شماست که راهحلی برای مشکل پیدا کنید و بپذیرید که هیچ بهانهای از شما پذیرفته نیست.
اگر با این ریسک رو به رو هستید که احتمالا فروشنده سختافزار هنگام بروز مشکل مطابق میل و خواسته شما عمل نمیکند، باید از قبل، یک طرح اضطراری (contingency plan) داشته باشید. اگر دستگاه ذخیره انبوه (mass storage) شما که تمام کدها روی آن است خراب شده و شما نسخهی پشتیبانی (backup) از آن ندارید، این تقصیر فروشنده نیست بلکه تقصیر خود شماست. این که بروید و به رییستان بگویید «گربه کد من رو خورده»، مشکل شما را حل نخواهد کرد و بدیهی است که بهانهجویی گرهای از مشکل شما باز نمیکند.
قبل از اینکه با کسی تماس بگیرید و بگویید که چرا کاری تمام نشده، یا چرا اینقدر طول کشیده یا چرا چیزی خراب شده، کمی صبر کنید و با خودتان فکر کنید. عروسک یا گربهای را پیدا کنید و با آنها حرف بزنید. آیا دلایل شما منطقی است یا احمقانه و بچگانه؟ از نظر رئیس شما دلایلتان چه طور به نظر خواهد رسید؟
این مکالمه را در ذهن خود چند بار مرور کنید. فکر میکنید طرف مقابل شما چه بگوید؟ آیا آنها میپرسند “آیا این راهکار رو هم امتحان کردید…” یا “آیا این موضوع رو در نظر نگرفته بودید؟” شما به این سوالات چه پاسخی خواهید داد؟ قبل از اینکه خبرهای ناخوشایند را به آنها اعلام کنید، آیا راه دیگری هست که بتوانید امتحان کنید؟ گاهی اوقات شما فقط میتوانید پیشبینی کنید که آنها چه خواهند گفت، بنابراین سعی کنید با انجام اینگونهها کارها و آماده کردن پاسخهایتان، دردسر آنها را کمتر کنید.
منبع: کتاب برنامهنویس عملگرا (The Pragmatic Programmer)
گزیده:
بزرگترین نقطه ضعف، ترس از ضعیف به نظر رسیدن است.
جی.بی. باسوئیت
دیدگاهتان را بنویسید