شعری از پابلو نرودا
ترجمه : احمد شاملو
به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر سفر نکنی
اگر کتابی نخوانی
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی
اگر از خودت قدردانی نکنی.
به آرامی آغاز به مردن میکنی
زمانی که خودباوری را در خودت بکشی،
وقتی نگذاری دیگران به تو کمک کنند.
به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر برده عادات خود شوی،
اگر همیشه از یک راه تکراری بروی…
اگر روزمرگی را تغییر ندهی
اگر رنگهای متفاوت به تن نکنی،
یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی.
تو به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر از شور و حرارت،
از احساسات سرکش،
و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وامیدارند،
و ضربان قلبت را تندتر میکنند،
دوری کنی……،
تو به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر هنگامی که با شغلت، یا عشقت شاد نیستی، آن را عوض نکنی،
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی،
اگر ورای رویاها نروی،
اگر به خودت اجازه ندهی
که حداقل یک بار در تمام زندگیات
ورای مصلحت اندیشی بروی….
امروز زندگی را آغاز کن!
امروز مخاطره کن
امروز کاری کن!
نگذار که به آرامی بمیری!
شادی را فراموش نکن
با تشکر از سرکار خانم مهندس میرصالحی
گزیده:
دنیا هم به آدمهای بدبین نیاز دارد، هم به آدمهای خوشبین. آدمهای خوشبین، هواپیما میسازند و آدمهای بدبین، چتر نجات.
ازگمی
۲ اردیبهشت ۱۳۸۸ در ۰۰:۰۰یادش به خیر!در سر صف صبح روزهای شنبه در اهمیت خواندن(آزاد و نه صرفا درسی) آقای داوری چه خوب میگفتند که اگر جند روزی نخوانم احساسی مثل بهائم دارم. و آن چقدر با احساسات این شعری که درج نموده اید همآهنگ است. شبخوش
ازگمی
۲ اردیبهشت ۱۳۸۸ در ۰۰:۰۰یادش به خیر!در سر صف صبح روزهای شنبه در اهمیت خواندن(آزاد و نه صرفا درسی) آقای داوری چه خوب میگفتند که اگر جند روزی نخوانم احساسی مثل بهائم دارم. و آن چقدر با احساسات این شعری که درج نموده اید همآهنگ است. شبخوش
شاگرد همیشه در صحنه
۷ اردیبهشت ۱۳۸۸ در ۰۰:۰۰استاد من این شعر براتون ۵ ماه پیش فرستادم هنوز توی Send box هم هست
استاد دلمون تنگ شده باید یک برنامه بزاریم با بچه ها بیایم ازیتون کنیم 😛
شاگرد همیشه در صحنه
۷ اردیبهشت ۱۳۸۸ در ۰۰:۰۰تاریخ فرستادنش ۲۳/۹/۲۰۰۸ ساعت ۱۰:۳۹ شب
شاگرد همیشه در صحنه
۷ اردیبهشت ۱۳۸۸ در ۰۰:۰۰استاد من این شعر براتون ۵ ماه پیش فرستادم هنوز توی Send box هم هست
استاد دلمون تنگ شده باید یک برنامه بزاریم با بچه ها بیایم ازیتون کنیم 😛
مهرداد
۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۸ در ۰۰:۰۰با سلام به شاگرد همیشه در صحنه
امیدوارم که حالتان خوب باشد. امیدوارم در یادگیری پیشنیازهای تحصیلتان مؤفق بوده باشید.
حق با شماست. دست شما درد نکند.
امیدوارم هر چه زودتر، دیدارها تازه گردد.
بدرود.
مهرداد
۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۸ در ۰۰:۰۰علی آقای ازگمی
سلام.
شنبه شب با آقای داوری صحبت کردم. خیلی سلام رساند. تصور روح بزرگِ این انسان وارسته، مرا به تعجب وامیدارد.
به امید دیدار
آزاده كراري
۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۸ در ۰۰:۰۰سلام استاد مهرداد،
هفته معلم را به شما تبریک میگم و برایتان آرزوی سلامت و موفقیت روزافزون دارم
جه شعر تاثیرگذار و زیبایی از نرودا پابلیش کردید 🙂
شبنم صبحگاهي
۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۸ در ۰۰:۰۰به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر سفر نکنی
سلام استاد
ممنون از حضورتون ، که ما شاگرد تنبلها شرمنده از این هستیم که رد پایی زیر نوشته های زیباتون بذاریم …
استاد این سفر حج جدای همه سفر ها بود … پر از رمز و راز … اگه نرفتید انشاالله قسمتتون بشه ، اگر هم مشرف شدید انشاالله ره توشه ای باشد برای شما برای سفرهای بعد .