برایم عجیب است که وقت گذاشتهام و رفتهام موزه. آخرین باری که به موزه رفتم برمیگردد به چند سال پیش. با همسرم در فرودگاه شیراز یکی از کتابچههای راهنما را از غرفه ایرانگردی گرفتیم. از فردای آن روز هر چه در آن کتابچه معرفی شده بود، به اتفاق رفتیم، دیدیم و لذت بردیم.
اما دیروز خیلی اتفاقی رفتم موزه. مهمترین تفاوت آن این بود که نیازی نبود از خانه خارج شوم.
موزه تاریخ کامپیوتر جایی بود که مدت زمان زیادی صرف دیدن آن کردم. در تمام مدت بازدید از موزه یاد کتابهای استاد گرانمایه و فرهیخته آقای مشایخ بودم: بزرگان دانش رایانه و ماجراهای پشت پرده.
یکی از بخشهای جالب موزه، تاریخ شفاهی کامپیوتر است. مصاحبه با افراد تأثیرگذار بر صنعتی که ما میراثدار آنیم و سپاسگزاری کمترین چیزی که موظف به انجامش.
چقدر آرزو کردم ای کاش کسی یا سازمانی پیدا میشد و طرحی را اجرا میکرد و تاریخ کامپیوتر ایران را مدون میکرد. بزرگانی که آن چه داریم نتیجه تلاش و کوشش آنهاست. از همه آنها سپاسگزارم و اگر در قید حیاتند، برایشان تندرستی و بهروزی آرزومندم و اگر دار فانی را وداع گفتهاند، مغفرت ایزدی برایشان خواهانم.
بد نیست که شما هم سری به موزه کامپیوتر بزنید. بخشی از فیلمهای موزه در یوتیوب در دسترس علاقهمندان قرار دارد.
گزیده:
«جلوگیری از تکرار تاریخ کاری بیهوده است زیرا شخصیت آدمی طوری است که اجتناب از تکرار را غیر ممکن میسازد.» مارک تواین
طیبی
۲۱ آبان ۱۳۹۰ در ۰۰:۰۰سلام استاد
من به این سایت سر زدم خیلی جالب بود مخصوصا قسمت view online
بی اختیار یاد یکی از درسهای دوره دانشگاه و چارلز بابیج افتادم.
موفق باشید.
—————————–
سلام خانم مهندس
با شما کاملاً مؤافقم. یاد خیلی از درسها و عکسهای کتابهای آنها زنده میشود.
شاد باشید
مهرداد