بهشت راه نرفته!

  • یوسف مهرداد

در تصمیم‌گیری‌ها به ویژه در تصمیم‌گیری‌های فنی، گاهی پیش می‌آید که شما بین دو راهی یا چندراهی تصمیم‌گیری گیر می‌کنید. از آنجا که نمی‌توانید همه‌ی آن راه‌ها را انتخاب کنید، به ناچار یکی را به عنوان تصمیم نهایی انتخاب می‌کنید.

این انتخاب چندین ویژگی دارد. اول آن که انتخاب‌ها ما بر اساس اطلاعاتی است که در آن نقطه از زمان داریم. دوم آن که ما نمی‌توانیم آینده را پیش‌بینی کنیم. سوم آن که مجبوریم سبک و سنگین کنیم و به بعضی از پارامترهای تاثیرگذار بر تصمیم‌گیری وزن بیشتری بدهیم. چهارم آن که این پارامترها ثابت نیستند و اگر شما بعد از مدتی به آن نقطه از زمان برگردید وزن‌های متفاوتی به همان پارامترها خواهید داد. پنجم آن که با گذشت زمان، شما رفتار محیط را بیشتر می‌فهمید و در نتیجه دوباره به همان نقطه از زمان برگردید با دانش کنونی‌تان تصمیم متفاوتی خواهید گرفت. ششم آن که در انتخاب‌های جمعی داستان به کلی متفاوت از انتخاب‌های فردی است و شما باید به تصمیم جمعی حتی اگر مخالف نظر شماست احترام بگذارید. هشتم آن که انتخاب یکی از دو راه تازه نقطه‌ی شروع ادامه‌ی مسیر است. و نکته آخر این بسیار پیش می‌آید که «عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها».

در حوزه‌ی فردی و پس از آن یکی از مسیرها انتخاب شد،‌ اتفاقی که پیش می‌آید این است که با هر مساله جدیدی و گاهی حتی با گذشت زمان این صداها در مغز به گوش می‌رسند که «آیا انتخاب درستی کرده‌ام»، «من باید اون یکی راه رو انتخاب می‌کردم» یا «اگه اون یکی رو انتخاب کرده بودم این همه مشکلات نداشتم» و «من خیلی اشتباه کردم!».

برای آن که بتوانم بیشتر توضیح بدهم اجازه بدهید چند مثال از زندگی بیان کنم. هنگام انتخاب رشته‌ی دانشگاهی شما یک انتخاب نهایی دارید. برای ازدواج بین چند گزینه شما فقط می‌توانید یکی را انتخاب کنید. اگه رشته الف را انتخاب کردید با بروز هر مشکل جدی یا احساس ناامیدی در مراحل بعدی زندگی این سوال را از خود می‌پرسید که اگر من رشته ب را به جای رشته‌ی الف انتخاب کرده بودم الان وضع زندگی‌ام بهتر بود. اگر هنگام انتخاب همسر بین چندین گزینه فرد الف را برای زندگی انتخاب کنید با هر مشکلی که در زندگی زناشویی پیش می‌آید احتمالا صداهایی در مغزتان شنیده می‌شود که «ای کاش فرد ب را انتخاب کرده بودم» و اگر فرد ب از دید شما فرد موفقی شده باشد که دیگر هیچ!

در تصمیم‌گیری‌های فنی هم شرایطی مشابهی وجود دارد. از این دیدگاه،‌ تصمیم‌گیری‌های فنی یکی پس از دیگری و به دنبال بروز مساله‌های جدید گرفته می‌شوند. و برخی از این دست مساله‌ها ریشه در تصمیم‌های گذشته دارند. اگر تصمیم گرفتید که از معماری مایکروسرویس استفاده کنید، به دنبال آن باید مساله‌ی یکپارچگی و هم‌خوانی داده‌ها را برای هر سرویس حل کنید. اگر تصمیم قبلی شما استفاده از معماری توزیع‌شده نباشد، احتمالا با مساله هم‌خوانی داده‌ها رو به رو نخواهید شد. احتمالا بارها دیده‌اید که یکی از اعضای تیم‌ نظر متفاوتی درباره راهکار مناسب یک مساله‌ی فنی دارد. مثلا او به جای گزینه الف عقیده دارد که گزینه ب انتخاب بهتری است. حالا بعد از آن که پیشنهاد وی به عنوان انتخاب نهایی پذیرفته نشد، با هر چالش جدیدی شکایت می‌کند که «من که گفتم اون یکی رو انتخاب کنید» و «اگه اونی که من گفته بودم رو انتخاب می‌کردیم الان فلان بود و چنان».

به تجربه آموخته‌ام این گزینه‌های انتخاب‌نشده تاثیر بسیار زیادی در زندگی شخصی و کاری ما دارند. من به این گونه گزینه‌های انتخاب‌نشده که گاهی نقش سوهان روح را بازی می‌کنند، «بهشت راه نرفته» می‌گویم.

راه نرفته در «بهشت راه نرفته» راهی است که شما هرگز آن را تجربه نکرده‌اید. اجازه دهید چند نکته مهم را درباره‌ی این راه نرفته را با هم مرور کنیم. اول آن که مشکلات راه از وقتی که پا در آن می‌گذارید نمایان می‌شود و در نتیجه طبیعی است که از مشکلات و دردسرهای راهی که هرگز در آن پا نگذاشته‌اید کاملا بی‌خبر باشید. دوم این که در راه رفته با ده‌ها مشکل دست و پنجه نرم کرده‌اید اما راه نرفته کاملا بی‌نقص به نظر می‌رسد. حالا این راه «بی‌نقص و بی‌دردسر» را مقایسه کنید با راهی که در آن هستید یا قبلا آن را پیموده‌اید. شکی نیست که راه بی‌نقض در مقایسه با راه پر دردسر برای شما مانند «بهشت» باشد. بهشتی که در آن همه چیز آن طوری است که شما می‌خواهید.

وقتی به «راه نرفته» فکر می‌کنیم بیشتر از آن که به واقعیات فکر کنیم به «رویاها» تمایل داریم. رویاهایی که دنیا را آن گونه که دوست داریم بازسازی می‌کند. از همان دنیاهای رویایی دوران نوجوانی. کمتر تصمیم فنی‌ را سراغ دارم که به دنبال خود مجموعه‌ای از مساله‌های جدید به همراه نیاورد. این روزها هر سیستم نرم‌افزاری در حال توسعه‌ای دارای پیچیدگی بالایی است و بدیهی است که نتوان «بهشتی» برای توسعه‌ی آن پیدا کرد.

در برخی فرهنگ‌ها به افراد توصیه می‌کنند که «تصمیم‌تان را بگیرید و با نتایج و عواقب آن رو به رو شوید!». شاید این بهترین توصیه‌ای است که در این زمینه برای خودم دارم. «تصمیم بگیرم» و به جای آن که اجازه دهم سوهان «بهشت‌ راه‌های نرفته» مغز و روانم را آرام آرام تخریب کند، با «نتایج تصمیم‌»‌های فنی‌ام رو به رو شوم.

گزیده:
دشوار است روشی احمقانه‌تر یا خطرناک‌تر از این برای تصمیم‌گیری تصور کرد که تصمیم‌گیری را به دست کسانی بسپارید که هیچ بهایی برای اشتباه کردنشان نمی‌پردازند.
توماس سول اقتصاددان و جامعه‌شناس آمریکایی

https://bibalan.com/?p=4486
یوسف مهرداد

یوسف مهرداد


کانال تلگرام

نظرات (2)

wave
  • ایما بربند

    ۵ فروردین ۱۴۰۳ در ۱۳:۲۶

    با سلام و احترام خدمت استاد مهرداد بزرگوار و عزیز
    ضمن عرض تشکر از انتشار مطالب بسیار آموزنده و تاثیرگذار
    بعد مدتها فرصتی شد مطالب وبلاگ را مطالعه کنم واقعا در پشت هریک از این مطالب سالها تلاش، کوشش، تجربه و دانش و تخصص نهان است و چه زیبا و روان در اختیار بازدیدکنندگان قرار میدهید
    خدا به شما سلامتی و طول عمر با عزت بدهد؛ وجود اساتید بزرگواری چون شما برای جامعه فنی بسیار ارزشمند است
    موفق و پاینده باشید

    پاسخ
    • یوسف مهرداد

      ۱۱ فروردین ۱۴۰۳ در ۰۶:۰۹

      سلام خانم بربند عزیز
      سلامت باشید. محبت دارید.

      پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای خروج از جستجو کلید ESC را بفشارید