روزهای گذشته، بیش از پیش با جامعهای که در آن زندگی میکنم مراوده داشتم. کاری بس دشوار بود. صادقانه باید گفت که بخشی از دشواری نشانگر کاستی در مهارتهای ارتباطی است و نه لزوماً ناهنجاری و مسائل جامعه. بسیاری از دوستانم نیز با همین مسأله روبرو هستند.
به یاد مطلبی از جان بَکوس در اینباره در کتاب «بزرگان دانش رایانه» افتادم. وی میگوید:
« اغلب دانشمندان به این دلیل دانشمند شدهاند که از مواجه با زندگی میهراسیدند. آنها در کنج آزمایشگاهها یا کتابخانهها از خلاقیت علمی خود لذت بردهاند، بیآنکه با مردم مواجه شوند و مشکلات ناشی از ارتباط با دیگران را تجربه کنند و راه خود در زندگی را هموار کنند. دنیای خود ساخته آنها بسیار جالب است، دنیای پر از امکانات ارضاءکننده و شادیبخش و خالی از رنج و ناراحتی. ناراحتی و مشکلات حل یک مسأله در مقایسه با ناراحتیهایی که افراد عادی در زندگی با آنها مواجهه میشوند، بسیار ناچیز است.»
بر این باورم که دنیای مجازی خودساخته ما نیز شباهت فراوانی به دنیای دانشمندان دارد.
گزیده:
پرسش: اصول علم رایانه چه تفاوتی با دیگر علوم دارد؟
آلن کی: در علوم طبیعی، دنیا در اختیار ما گذاشته شده است و ما فقط باید قوانین آن را کشف کنیم. اما در مورد علم رایانه، ما میتوانیم قوانینی را به آن اضافه کنیم و دنیایی را به وجود آوریم.
مرجع: بزرگان دانش رایانه، زندگی و نوآوری پانزده دانشمند علوم رایانه؛ دنیس الیوت شاشا، کتی لازر؛ مترجم ابراهیم نقیبزاده مشایخ، ۱۳۸۴
شهروند دردمند
۱۰ خرداد ۱۳۹۰ در ۰۰:۰۰با سلام و عرض ادب
مطلب بسیار جالب و قابل تأملی است.
این مطلب را در گودر (گوگل ریدر) به اشتراک گذاشتهام، تا کنون ۱۳ لایک خورده است. بنده جدیداً با گودر آشنا شدهام. سری به گودر بزنید ببینید آنجا هم برای خودش دنیایی است. شبیه به سکانسی از کارتن عصر یخبندان ۳ که گروه حیوانات در اثر یک حادثه وارد یک چالهی زیرزمینی میشوند و تازه میبینند چه عالم شگفتانگیزی دقیقاً زیرپای آنها وجود داشته است.
موفق و سربلند باشید
با احترام
پویا
۲۱ خرداد ۱۳۹۰ در ۰۰:۰۰موضوعی که بنده را هم به این حجم از تعامل واداشت هنوز هم ادامه دارد، وقتی وارد این تعاملات آن هم با غیر هم صنف و هم سنخهای خودتان میشوید تمام مدل ذهنیتان از جامعه و زندگی به هم می ریزد و سامان دادن دوباره آن بار مضاعفی می شود بر سختی درک پیچیدگی آن انسانهایی که تا کنون با آنها تعامل نداشته ای، نه تنها ذهنا که جسما هم خسته ام
امیر جلیلی
۲ مرداد ۱۳۹۰ در ۰۰:۰۰استاد دل تنگیم …
امیدوارم بازهم بتونیم از مطالبتون استفاده کنیم. سماموس بخش از صفحه آدرس بارم شده که مثل ایمیلم چکش میکنم. امیدوارم این کم پیدایی شما خیر باشه.
به امید به روز شدن سماموس.
———————–
آقای مهندس جلیلی عزیز
سلام
ممنون از لطف و مرحمت شما. انشاءالله که خیر است.
به امید دیدار
مهرداد
محمد رضا جان محمدی
۲۹ مرداد ۱۳۹۰ در ۰۰:۰۰با سلام خدمت استاد عزیزم.
مدتی بود که وبلاگتون رو چک نمی کردم.
فقط خواستم عرض ادب کنم و با اجازه مطلبی که گذاشتید رو در Google+ بزارم تا دوستانم هم استفاده کنند.
به امید دیدار مجدد شما
—————————
سلام
خواهش میکنم.
ممنون از لطف شما.
به امید دیدار
یوسف مهرداد
الی
۸ شهریور ۱۳۹۰ در ۰۰:۰۰دنیای مجازی به انسان روحیه می ده
جایی که کسی انسان رو نمی شناسه وبا پروفایل ها سنجیده می شیم
جایی که هر طور بخوایم می سازیمش
از خوندن این مطلب لذت بردم و مرتب سرم رو به نشانه ی دقیقاَ همینطوره تکون دادم
موفق باشید