خیلی ساده اتفاق افتاد.

  • یوسف مهرداد

خیلی ساده اتفاق افتاد.
داشتم مصاحبه گریدی بوچ با یکی از رسانه‌ها را می‌خواندم. از وی پرسیده شده بود که قهرمانانش چه کسانی هستند. از چند نفر نام برده است که انسانهای تأثیرگذار و البته مسن‌تر از وی بودند. یک نام در آنها وجود داشت که در سن ۴۸ سالگی از دنیا رفته بود. استاد دانشگاه کارنگی ملون که در سال ۲۰۰۸ به دلیل عارضه‌ی سرطان از دنیا رفت. کارهایی که انجام داده بود از جمله‌ی پروژه‌ی آلیس را به دقت بررسی کردم. اما چرا باید این شخص مورد ارادت شخصی چون گریدی بوچ باشد.
به ناچار به جستجویم ادامه دادم. حالا دیگر موضوع کاملاً از کارِ ساده‌ی مطالعه‌ی کوتاه وبلاگ‌های علمی و فنی به جستجویی برای حل معمایی تبدیل شده بود. مطلبی نظرم را جلب کرد. «آخرین کنفرانس».
«آخرین کنفرانس» در تاریخ ۱۸ سپتامبر ۲۰۰۷ توسط وی برگزار شده بود که عنوان کنفرانس «واقعاً به رویاهای بچگی‌تان دست پیدا کنید» با حضور حدود ۴۰۰ نفر از اساتید، دانشجویان و همسرش، حدود ۶ ماه قبل از درگذشتش. در اکتبر همان سال در برنامه‌ی اپرا حاضر شد و در این‌باره مجدداً سخن گفت. به همراه جفری زاسلو، سخنرانی‌اش را به صورت کتابی منتشر کرد که یکی از پرفروشترین کتابها در اکتبر ۲۰۰۸ به نقل از نیویورک تایمز شد. کتابی که در اولین چاپ به تیراژ ۴۰۰ هزار نسخه رسید و به ۴۶ زبان دنیا ترجمه شد.

دیگر صبرم لبریز شد به سراغ فیلم کنفرانس رفتم. با دقت به سخنرانی گوش کردم. چند دقیقه‌ای اول را دیدم اما به دلیل سرعت کم اینترنت، نتوانستم ادامه دهم. همان صحنه‌ی اول سخنرانی کافی بود. همان لحظه نامه‌ای به آقا رضا زدم و خواهش کردم که فیلم را برایم دانلود کند. پس از دریافت فیلم از ایشان و به محض رسیدن به خانه، شروع به تماشایش کردم. خدای من.
در این سخنرانی، او در عین خنداندنتان، نکاتی را به شما یاد می‌دهد و یا نکاتی را به یادتان خواهد آورد، که دیگر از یاد نخواهید بود. دنبال رویاهای کودکی بودن. باورکردنی نیست، شخصی در آن وضعیت چگونه این همه روحیه دارد. هر بخش از سخنرانی‌اش درسی است برای آینده، برای لذت بردن از زندگی.
بعد از آن کتابش را از جایی پیدا کردم و شروع کردم به خواندنش. کتابی که پر است از نگاه جذاب وی به زندگی و به رویاهای کودکی.
در آخر، سخنرانی به این شکل پایان می‌یابد:«این سخنرانی برای شما نبود. این سخنرانی برای دیلون، لوگان و چلو، بچه‌‌هایم بود».
این مرد بزرگ، کسی نبود جز Randy Pausch.

http://en.wikipedia.org/wiki/Randy_Pausch

http://www.thelastlecture.com/

http://en.wikipedia.org/wiki/The_Last_Lecture

http://www.amazon.com/Last-Lecture-Randy-Pausch

Quote:
With thanks to my parents who allowed me to dream, and with hopes for the dreams my children will have. Randy Pausch

https://bibalan.com/?p=342
یوسف مهرداد

یوسف مهرداد


کانال تلگرام

نظرات (5)

wave
  • علیرضا

    ۲۵ آذر ۱۳۸۸ در ۰۰:۰۰

    سلام.
    سخرانی جالبی بود و با اطلاعات تکمیلی شما جالبتر شد. ممنون

    پاسخ
  • رضا

    ۲۵ آذر ۱۳۸۸ در ۰۰:۰۰

    سلام. چطور میشه کتابش رو گیر آورد؟ ترجمه هم شده؟
    با تشکر

    پاسخ
  • دانیال

    ۲۶ آذر ۱۳۸۸ در ۰۰:۰۰

    سلام،
    خیلی جالب بود.
    حتما می رم دنبال کتابش.

    پاسخ
  • مجید

    ۲۸ آذر ۱۳۸۸ در ۰۰:۰۰

    سلام وبلاگ جالبی دارین تبریک میگم

    پاسخ
  • محمد

    ۲۸ آذر ۱۳۸۸ در ۰۰:۰۰

    خیلی جالب بود.

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای خروج از جستجو کلید ESC را بفشارید