“When I interview people for a job position, I always ask them if they have any questions for me.
But they rarely have. Some candidates even look surprised. Why?
A job is an economical relationship between you and your manager. What you bring to the table are knowledge, skills, and experience. What your manager offers are a salary, interesting projects, and a great working environment.
Both of you should be asking each other questions! Here are some questions, off the top of my hat:
۱. What do know about management? What models do you use?
۲. What books and blogs do you read? Which managers are your source of inspiration?
۳. Are your teams self-organizing? How? And how do you add value?
۴. Can you give examples of your teams being happy about what you’ve done for them?
۵. How have you motivated your team members?
۶. What kind of direction, rules and constraints do you impose on teams?
۷. What kinds of impediments have you removed lately?
۸. How do you develop competence and craftsmanship in the teams?
۹. Am I free to use social tools and networks, like Twitter and Facebook?
۱۰. Can I have business cards without a job title printed on it?
Can you think of some more?
Trust in a business environment can only be achieved when both parties in an economical relationship ask the right questions, and give satisfying answers.
Never be the only one to answer questions!
You know what? Next time when you don’t ask me questions, I’m not even going to hire you.
reference: http://www.noop.nl
به نظر شما چه پرسشهای دیگری میتوان در جلسه مصاحبه از مصاحبهکننده پرسید؟
Quote
:
“First things first, but not necessarily in that order.” Dr. Who
ازگمی
۱۲ فروردین ۱۳۸۹ در ۰۰:۰۰سلام و تبریک سال نو. این ارزانترین راه تبریک بود!
میگم تبریکات اینچنینی خیلی ارزون تموم میشه. حتی ارزونتر از پیامک! 😆 😛
بقول برو بچ کلا سال مضاعفی داشته باشی.
علی الخصوص در وقت که همیشه کم داریم
امیر جلیلی
۲۱ فروردین ۱۳۸۹ در ۰۰:۰۰با سلام.. سال نو مبارک.
استاد در ایران شاید که نه, از نظر من قطعا مصاحبه شونده حق نداره کوچکترین پرسشی رو از مصاحبه کننده کنه.
از عکس زیر که شیر ها به دنبال Developer بودند بسیار جالب بود. حقیقتا همین هست.
😯
هوشنگ
۲۹ فروردین ۱۳۸۹ در ۰۰:۰۰?Are you interested in talent management
خداکرمی
۳۱ فروردین ۱۳۸۹ در ۰۰:۰۰سلام استاد. اولین باره سایتتون رو می بینم. امیدوارم آخرین بار نباشه.
در مورد نظرخواهیتو، چند تا سوال که دغدغه خود منه و متاسفانه در ادارات دولتی اصلا به اونها توجه نمیشه و شاید در مراکز خصوصی هم تا حدی:
آیا می شه من هر وقت صلاح می دونم (بر حسب اینکه کی بازدهیم بیشتره) بیام و هر وقت صلاح می دونم برم؟ یا روی ساعت کاری فیکس اصرار دارید؟
آیا اگه من خدمات اضافه بر وظیفه ام رو برای شما انجام بدم و به نفع شما کاری علاوه بر وظیفه ام انجام بدم، و به شما صورتحساب بدم، اونو علاوه بر حقوقم پرداخت می کنید؟
آیا اینکه من شما رو دوست داشته باشم و یا اینکه شرکت شما رو دوست داشته باشم براتون مهمه یا اینکه فقط کارم رو انجام بدم و احساسم مهم نیست!؟
آیا من همیشه باید خودم رو به شما ثابت کنم و در نظرتون خوب بیام (برخی مواقع نتیجه می دهد : چاپلوسی و برخی مواقع البته : انگیزه پیشرفت) یا شما سعی می کنید من رو بشناسید و من خوب به کارم برسم کافیه(شاید نتیجه دهد : استعداد یابی) ؟