سپاس و تشکر

  • یوسف مهرداد

۱- توضیحی بر الگوها
نوشته آقای بهروز بختیاری با عنوان الگوها که تکمیلی است بر نوشته پیشین وبلاگهم خواندنی است. از ایشان بابت حسن توجه‏شان سپاسگذارم.

۲- نوشته علی عزیز هم جالب است
وقتی من از رئیسم حقوق بخوام ناسازگارم
وقتی رئیس ار من کار میخواد حق داره

۳-از احسان عزیزم هم بسیار متشکرم که نوشته بودند “…در چند روز آینده در ادامه این موضوع حتماَ خواهم نوشت. ولی مشکلی که من اینجا می بینم این است که یا تو باید شروع کنی انگلیسی نوشتن و یا من شروع کنم فارسی نوشتن (:”.

احسان عزیزم، نه نوشتن انگلیسی‏ام تعریفی دارد که بخواهم به زبان انگلیسی بنویسم و نه علاقه‏ای به این کار دارم. بسی رنج بردم در این سال سی، عجم زنده کردم بدین پارسی.

۴- نیوشا خانم هم مطلب جالبی در مورد نوشته “لیوان آب و قلوه سنگها” داشتند که جالب بود: “….تشخیص ظاهری سنگ, شن و ریگ آسان است اما در عمل..!!” . من هم با ایشان کاملاً مؤافقم. اگر فرصت کردید به وبلاگ جدید نیوشا هم سری بزنید.

۵- خدمت حامد عزیز و آقای مهندس نوبر هم عرض کنم که در مورد MSF و RUP هم منابعی وجود دارند که اگر مجالی بود، معرفی خواهم کرد.

۶- آهنگ بسیار زیبایی که علی آقا در سایتشان گذاشته‏اند را حتماً گوش کنید. زیباست.

۷- از نرگس خانم هم که مثل همیشه به بنده لطف دارند، تشکر می‏کنم و برایش در زندگی جدید آرزوی پیروزی و بهروزی دارم.

از همه عزیزانی که لطف دارند و سری به وبلاگ می‏زنند، صمیمانه تشکر می‏کنم. امیدوارم بیشتر برایم یادداشت بگذارند تا از نظر و تجربه‏شان استفاده کنم.

گزیده:زندگی مانند دوچرخه سواری است. برای حفظ تعادل باید حرکت کرد. آلبرت انیشتین

https://bibalan.com/?p=84
یوسف مهرداد

یوسف مهرداد


کانال تلگرام

نظرات (4)

wave
  • علی

    ۲۴ اردیبهشت ۱۳۸۶ در ۰۰:۰۰

    سلام
    ممنون از اظهار لطفتون
    موفق و موید باشید

    پاسخ
  • Navid

    ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۶ در ۰۰:۰۰

    سلام اقای مهرداد
    بالاخره امروز کشف کردم که بی بالان و سماموس کجاها هستن. بی بالان رفتم، سماموس هم به زودی می رم. خوشحال می شم بدونم شما فارغ التحصیل چه رشته ای هستین؟؟
    your sincerly
    Navid

    پاسخ
  • نيوشا

    ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۶ در ۰۰:۰۰

    با درود
    زندگی مثل دوچرخه سواری است. … . گاهی ناچاری از چرخ های کمکی استفاده کنی تا به پیش بروی و گاهی باید چرخ های کمکی را به اجبار برداری تا تندتر حرکت کنی… چیزی که تغییر نمی کند این است که باید آنقدر رکاب بزنی که هیچ گاه از حرکت بازنمانی..
    برای اولین بار که این جمله را خواندم ۱۶ سال داشتم و در ادامه این جمله، در دفتر خاطراتم مطلب بالا را اضافه کردم.. برایم جالب بود که دوباره این جمله را در سن ۲۳ سالگی بخوانم…
    پاینده باشید

    پاسخ
  • بالاتر از حد انتظار

    ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۶ در ۰۰:۰۰

    یوسف جان به سایتت سر زدم خیلی استفاده کردم . چند تا کلیپ تکستی !! برات می نویسم شاید جایی به درد خورد.قربونت. رضا

    مرد بزرگ بر خودش سخت می گیرد و مرد کوچک بر دیگران.

    خواندن بدون فکر کردن همچون خوردن بدون هضم کردن است.

    موفقیت نصیب افراد خواب آلود نمی شود.

    تجربه معلم سختگیری است اول امتحان می کند بعد درس می دهد.

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای خروج از جستجو کلید ESC را بفشارید