خانم مهندس کراری در توضیحی برایم نوشته بودند:
“….ولی قکر میکنم اگر شرکتها و سازمانها به نیروی انسانی به اندازه کافی بها می دادند اوضاع سودآوری شون حتما بهتر از اینی که هست می شد و حداقل می دیدیم که آرزوی هر نیروی IT داشتن یک شرکت مستقل نبود! “
ضمن تشکر از ایشان، گفتم شاید بد نباشد که حکایت جالب زیر را در اینجا بیاورم. اعتقاد شخصی من این است که ما مثل دانههای زنجیر به هم متصل هستیم (به عبارت فنی یک سیستم هستیم) که نمیشود تنها بخشی از آن را بدون در نظر گرفتن سایر اجزایش مورد بررسی و تحلیل قرار داد.
اما حکایت:
شخصی تعریف میکرد که پروسه مصاحبه و ارزیابی برای استخدام در شرکتی (خارج از کشور)، مدت زیادی طول کشید و بعد از عبور از انواع و اقسام امتحانات و مصاحبهها، اعلام کردند که نظر شرکت نسبت به جذب شما مثبت است و برای عقد قرارداد به شرکت مراجعه کنید.
آخرین شخصی که با من مصاحبه کرد، مدیر عامل شرکت بود. از وی پرسیدم که چرا پروسه استخدام به این سادگی، در اینجا این قدر طول کشیده است؟ وی در جواب گفت که ما افراد را برای یک عمر استخدام میکنیم و نه برای چند وقت. از این رو در استخدامشان بسیار دقت میکنیم و وسواس به خرج میدهیم.
گزیده:
There is always something for which to be thankful. —Charles Dickens
مهرداد
۲۵ دی ۱۳۸۶ در ۰۰:۰۰سلام آقای مهندس طاهری
امیدوارم حالتان خوب باشد. باور بفرمایید هر بار که میخواهم مطلب انگلیسی در وبلاگ قرار دهم، به یاد شما هستم 😛
البته بماند که وقتی VS.NET رو هم باز میکنم، ناخودآگاه شما در نظرم مجسم میشوید.
به امید دیدار
ازگمی(.آی آر)
۲۵ دی ۱۳۸۶ در ۰۰:۰۰دوم اینکه پس از ۵ سال کارکردن با حدود ۱۵ نفر و در یک شرکت ۸-۹ نفری ایده استخدام دائم را خیلی زیاد می پسندم. کارفرما همیشه به دنبال بهترین است اما بسیاری از اوقات آنی که مدتی را بوده است،همان بهترین انتخاب است به شرطی که کارمندها(و یا کارگرها) هم بدانند که دلبستگی هایشان به محل کار و کار به راحتی قابل پشت پا زدن نیست.
طاهری راد
۷ بهمن ۱۳۸۶ در ۰۰:۰۰سلام
گمونم سرتون قطعا شلوغه، وگرنه یه پست جدید می نوشتید.
و اما بعد گمونم دوستانی هم که به وبلاگ شما سر می زنن هم سرشون شلوغه
موفق باشید / با تشکر
ازگمی.آی آر
۱۲ بهمن ۱۳۸۶ در ۰۰:۰۰Where R U? ”
طاهري راد
۱۳ بهمن ۱۳۸۶ در ۰۰:۰۰سلام
کجایدددددددددددددددددددددددددددددددددددد آقااااااااااااااااااااااااااااااااا مهردادددددددد؟
بهروز
۱۳ بهمن ۱۳۸۶ در ۰۰:۰۰سلام
کجایید استاد دلم برای یه وبلاگ آپ دیت شده خیلی تنگ شده
حداقل شما اپ دیت کنید تا دست خالی برنگردم