اگر میخواهید در جهت معینی حرکت کنید و به جایی برسید، بهترین مسیر احتمالا شامل جهت دیگری است.
If you want to go in one direction, the best route may involve going in another.
این جمله بیانگر مفهوم «غیرمستفیم» یا ‘obliquity’ است: مفهومی که با ظاهر متناقض و پارادکسیاش بیان میکند که بسیاری از اهداف وقتی به صورت غیرمستقیم دنبال شوند احتمال این که محقق شوند بیشتر است.
چه برای پیروزی در نبردهای سرنوشتساز و چه برای تحقق اهداف فروش، تاریخ نشان داده که رویکردهای غیرمستقیم (obliquity) موفقتر بودهاند به ویژه در حوزههای بسیار دشوار.
جان کی (John Kay) اقتصاددان برجسته این نظریهاش را برای بسیاری از حوزهها از کسبوکارهای بینالمللی گرفته تا برنامهریزی شهری، از فوتبال گرفته تا مدیریت مهار آتشسوزی جنگلها استفاده کرده است.
او نشان میدهد که چرا پرسودترین شرکتها همیشه آنهایی نیستند که لزوما به دنبال سود هستند، و چرا ثروتمندترین افراد چه زن و چه مرد، مادیگراترین افراد نیستند، و چرا خوشحالترین افراد لزوما آنهایی نیستند که تمرکزشان خوشحال بودن است.
کتاب جان کی از مشاهدات محقق حوزهی داروسازی سر جیمز بلک (Sir James Black) الهام گرفته است. سر جیمز بلک برندهی جایزه نوبل ۱۹۸۸ در جایی گفته:
«من به همکارانم میگفتم که اگر میخواهید پول در بیاورید راههای بسیار آسانتری نسبت به تحقیقات دارویی وجود دارد. اوه! چقدر من در اشتباه بودم! به نظر میرسد هم در کسبوکار و هم در علم، وقتی سرگرم انجام کاری هستید، احتمال موفقیت شما در رسیدن به دستاورد دیگری [که مد نظر شما نبود] بیشتر است. من به این پدیده، اصل «غیرمستقیم» میگویم.»
جان کی اعتقاد دارد که کسبوکارها و سازمانها وقتی توسط افراد عاشق و متعهدی که دنبال رشد و تعالی در حوزهی تخصصی خود هستند اداره شوند، بهترین عملکرد را دارند. و موفقیت مالی نیز به دنبال چنین عملکرد فوقالعادهای به دست خواهد آمد. در حالی که اگر اهداف مالی به اهداف اصلی تبدیل شوند، کسبوکار توان، اشتیاق و کاراییاش را از دست میدهد و احتمالا شکست میخورد.
پ.ن.
بر این باورم که بسیاری از تفکرات دنیای کسبوکار را میتوان در حوزهی فردی نیز به کار گفت!
گزیده:
به جز دو دوره بین ۱۲ تا ۱۴ سالگی برای یادگیری موسیقی و بین ۱۴ تا ۱۶ سالگی برای یادگیری ریاضیات، تمام دوران تحصیلام را به جای مطالعه مشغول رویاپردازی بودم. … تحت تاثیر برادر بزرگترم تصمیم گرفتم پزشکی بخوانم… و برای اولین بار، لذت جایگزین کردن مطالعهی سخت و منظم را به جای شادی ناشی از خیالبافی و رویاپردازی چشیدم!
سر جیمز بلک
دیدگاهتان را بنویسید