فراموشی

  • یوسف مهرداد

رویداد اول: دوره‌ای با شرکت کارشناسان زبده و باتجربه‌ی تعریف محصولات نرم‌افزاری
در نقش مدیر کتابخانه یکی از دانشکده‌های دانشگاه از آنها خواستم تا ویژگی‌های(Feature) سیستم کتابخانه را به همراه مدت و هزینه انجام پروژه اعلام کنند. در قالب گروه‌هایی شروع به کار می‌کنند. در پایان از دو گروه خواهش می‌کنم که پاسخ‌هایشان را روی تابلو بنویسند.
ثبت امانت، برگشت کتاب، تعریف عضو، ….
پس از آن از همه می‌خواهم که توجه کنند و این پرسش را مطرح می‌کنم: “شما به دنبال حل چه مسأله‌ای و مشکلی از مشتری بوده‌اید؟”.
به ناگاه همه ساکت می‌شوند، چند لحظه‌ای به سکوت می‌گذرد و بعد همه با هم شروع به خندیدن می‌کنند. دلیل خندیدن آنها این است که پی‌می‌برند اشتباهی را مرتکب شده‌اند که از افراد تازه‌کار انتظار می‌رود. آنها راه حل را بدون توجه به نیاز مشتری ارائه کرده‌اند.

رویداد دوم: دوره‌ای مرتبط با متدهای چابک (agile methods)
به عنوان مشتری از شرکت‌کنندگان خواسته‌ام تا بک‌لاگ محصول را در قالب تیم‌هایی کامل کنند. در پایان از آنها می‌پرسم: «کدامیک از ارزشها و اصول چابکی را به کار بردید؟». به موارد مهمی اشاره می‌کنند از جمله مشارکت: همه تیم در کار مشارکت داشتند. بعد از آنها می‌پرسم: می‌توانم بپرسم که در زمان «مشارکت»، مشتری کجا بود – اشاره به مشارکت مشتری در تیمهای چابک-؟». دقایقی به بحث و گفت‌وگو می‌گذرد. یکی از شرکت‌کنندگان به شوخی می‌گوید: مشتری در حال قدم زدن در کلاس بود-اشاره به من که موقع انجام تمرین در کلاس قدم می‌زدم. یکی دیگر می‌گوید: نمی‌خواستیم مزاحم وقت مشتری شویم.
همه می‌خندیم. همه پی‌می‌بریم که یک نکته اساسی را که می‌دانستیم، فراموش کرده‌ایم.

طرح پرسش:
هر روز با موضوعات این چنینی در کار و زندگی روبرو هستم. نکاتی که می‌دانسته و بارها و بارها تکرار شده، به ناگاه به فراموشی سپرده‌ شده‌اند. دوست عزیزم، احسان که مهندس ورزیده و مدرس توانایی است برایم می‌گفت که وقتی در دوره‌ها به شرکت‌کنندگان یادآوری می‌کنم که مثلاً «در این شرایط به این نکات توجه کنید»، یادم می‌افتد که با آن که همه آنها را می‌دانستم، خودم نکات توصیه شده را در شرایط مشابه فراموش کرده بودم.
خیلی دوست دارم که کارشناسی برای این گونه مسائل پیدا شود تا به وی مراجعه نمایم و ایشان راهنمایی‌ام کنند که این گونه رویدادها ناشی از چیست و چگونه می‌توان از آن جلوگیری کرد.

خوشحال خواهم شد که خواننده نظرات و راهنمایی‌های شما باشم.

گزیده:
هر وقت برنده شدی، یادت باشد که بازنده‌ای هم وجود دارد.
مرجع: برگرفته از یک برنامه تلویزیونی

https://bibalan.com/?p=583
یوسف مهرداد

یوسف مهرداد


کانال تلگرام

نظرات (4)

wave
  • شاگر همیشه در صحنه

    ۲۲ آبان ۱۳۹۱ در ۰۰:۰۰

    یک ضرب المثل چینی میگه : دو دسته از آدمها را برق میگیره

    ۱- آنهایی که خیلی به خودشون مطمئن هستند
    ۲- آنهایی که خیلی خنگند

    فراموشی نکات ساده هم مثل برق گرفتگی است

    پاسخ
  • مجتبی

    ۲۳ آبان ۱۳۹۱ در ۰۰:۰۰

    میزان فراموشی به میزان قدرت مشتری بستگی داره. هر چقدر قدرت مشتری در پرداخت پول یا انتخاب شرکت جایگزین برای انجام کار بیشتر باشه میزان فراموشی هم کمتر میشه.

    پاسخ
  • شهاب

    ۲۵ آبان ۱۳۹۱ در ۰۰:۰۰

    درود بر استاد عزیز

    نه اینکه ما نخواییم ، دلمون نمی آد مشتریمونو اذیت کنیم و هی ازش سوال بپرسیم .

    پاسخ
  • تقی

    ۲۶ آبان ۱۳۹۱ در ۰۰:۰۰

    این شاید در نگاه اول فراموشی باشه اما نشان از یک فرهنگ است. فرهنگی که حداقل در دنیای تولید نرم افزار نشانه فاصله مشتری (مخصوصا کاربر نهایی) و تیم توسعه است. به اعتقاد من روشهای چابک بیش از آنکه در بحث متدولوژی بتوانند مفید باشند باید در بحث فرهنگ سازی رفع این فاصله مفید باشند.
    تحویل سریع: مگر غیر از این است که مشتری باید تائید کند؟
    تکرار فراوان: مگر بدون نفوذ مشتری می توان کار را تقسیم و تکرار کرد؟
    کیفیت بالا: مگر کیفیت نهایی چیزی جز تائید های مداوم مشتری است؟
    و …..

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای خروج از جستجو کلید ESC را بفشارید