نمیدانم مطلب زیر را کدام یک از دوستانم برایم فرستاده است. نمیدانم مرجع اصلی مطلب زیر کجاست. ولی خواندنش خالی از لطف نیست.
کورت ونه گات، یکی از دوست داشتنیترین نویسندههای زنده دنیا است. او سال ۱۹۲۲ در ایندیانا پولیس آمریکا به دنیا آمده است. اگرچه خیلیها او را یک نویسنده داستانهای علمی تخیلی به شمار میآورند، رمانهای او عموما” خیلی فراتر از یک قصه علمی تخیلی معمولی است. نگاه انتقادی ونه گات نسبت به جامعه مدرن به خصوص جامعه امریکا به همراه طنزی که استادانه در لابه لای کلمات و جملههایش استفاده میکند، از او نویسندهای دقیق و تیزبین ساخته است.
مشهورترین کتابی که از ونه گات به فارسی ترجمه شده سلاخ خانه شماره پنج است. شب مادر، اسلپ استیک، گهواره گربه و مجمع الجزایر گالاپاگوس هم از جمله رمانهایی است که میتوانید در بازار از او پیدا کنید.
خانم ها و آقایان فارغ التحصیل! کرم ضد آفتاب بمالید.
اگر میخواستم برای آینده شما فقط یک نصیحت بکنم، راه مالیدن کرم ضد آفتاب را توضیح میدادم. خواص و آثار مفید درازمدت کرم ضد آفتاب توسط دانشمندان ثابت شده است. در حالی که سایر نصایح من هیچ پایه و اساس قابل اعتمادی جز تجربههای پرپیچ و خم شخص خودم ندارد. اینک این نصایح را خدمتتان عرض میکنم.
قدر نیرو و زیبایی جوانیتان را بدانید، ولی اگر هم ندانستید، ولش. روزی قدر نیرو و زیبایی جوانیتان را خواهید دانست که طراوت آن روبه افول میگذارد، اما باور کنید تا بیست سال دیگر به عکسهای جوانی خودتان نگاه خواهید کرد و به یاد میآورید چه امکاناتی در اختیارتان بوده و چقدر فوقالعاده بودهاید.
آن طورکه تصور میکنید چاق نیستید.
نگران آینده نباشید. اگر هم دلتان میخواهد نگران باشید، فقط بدانید که نگرانی همان اندازه مؤثر است که جویدن آدامس بادکنکی درحل یک مساله جبر.
مشکلات اساسی زندگی شما، بیتردید چیزهایی خواهند بود که هرگز به مخیله نگران شما خطور هم نکردهاند. از همان نوعی که ساعت چهار بعدازظهر یک روز سهشنبه عاطل و باطل ناگهان دید انسان را کور میکند.
هر روز یکی از کارهایی را که از آن وحشت دارید انجام بدهید.
آواز بخوانید.
با دل دیگران بیرحم نباشید و با کسانی که با دل شما بیرحم بودهاند سر نکنید.
نخ دندان به کار ببرید.
عمرتان را با حسادت تلف نکنید. گاهی شما جلو هستید و گاهی عقب، مسابقه طولانی است و سر آخر خودتان هستید که دارید با خودتان مسابقه میدهید.
تعریفهایی را که از شما میشود به خاطر بسپارید. ناسزاها را فراموش کنید. اگر موفق به انجام این کار شدید راهش را به من هم نشان بدهید.
نامههای عاشقانه قدیمی تان را حفظ کنید. صورت حساب های بانکی گذشته را دور بیندازید.
نرمش کنید. بدنتان را هر قدر که میتوانید کش بیاورید. اگر نمیدانید میخواهید با زندگیتان چه کنید، احساس گناه نکنید. جالبترین افرادی را که در زندگی شناختهام در بیست و دو سالگی نمیدانستهاند میخواهند با زندگیشان چه کنند.
برخی از جالبترین چهل سالههایی را هم که میشناسم هنوز نمیدانند.
تا میتوانید کلسیم بخورید. با زانوهایتان مهربان باشید. وقتی قدرت زانوهای خود را از دست دادید کمبودشان را به شدت حس خواهید کرد.
ممکن است ازدواج کنید، ممکن است نکنید، ممکن است صاحب فرزند شوید، ممکن است نشوید، ممکن است در چهل سالگی طلاق بگیرید، احتمال هم دارد که در هفتاد و پنجمین سالگرد ازدواجتان رقصکی هم بکنید. هر چه میکنید نه زیاد به خودتان بگیرید، نه زیاد خودتان را سرزنش کنید. انتخاب های شما بر پایه احتمال پنجاه درصد بوده است، همان طور که مال همه بود.
از بدنتان لذت ببرید و از آن چه دیگران درباره آن میاندیشند وحشت نداشته باشید. این بهترین ابزاری است که در سراسر عمر خواهید داشت.
از خواندن مجلات مربوط به زیبایی پرهیز کنید. تنها خاصیت آنها این است که به شما بقبولانند زشتید.
دستورالعملها را بخوانید، حتی اگر از آن ها پیروی نمیکنید.
در شناخت پدر و مادر خود بکوشید. هیچ کس نمیداند کی آن ها را برای همیشه از دست خواهد داد.
با خواهران و برادران خود مهربان باشید، آن ها بهترین رابط شما با گذشته هستند و به ظن قوی، کسانی که بیش از هر کس دیگری در آینده به شما خواهند رسید.
به یاد داشته باشید که دوستان میآیند و میروند ولی آن تک و توک دوستان جانی خود را حفظ کنید. برای پل زدن میان اختلافهای جغرافیایی و روشهای زندگی سخت بکوشید، زیرا هر چه بیشتر از عمر شما بگذرد، بیشتر پی میبرید که به افرادی که در جوانی میشناختید محتاجید.
سفر کنید.
برخی حقایق لاینفک را بپذیرید: قیمتها صعود می کنند، سیاست مداران کلک میزنند، شما هم پیر میشوید. و آن گاه که شدید، در تخیلاتتان به یاد میآورید که وقتی جوان بودید قیمتها مناسب بودند، سیاستمداران شریف بودند، و بچهها به بزرگترهایشان احترام میگذاشتند.
به بزرگترها احترام بگذارید.
توقع نداشته باشید که کس دیگری نان آور شما باشد. ممکن است حساب پساندازی داشته باشید، شاید هم همسر ثروتمندی نصیب تان شده باشد، ولی هیچ گاه نمیتوانید پیشبینی کنید که کدام خالی میشود یا جا خالی میدهد.
خیلی به موهایتان ور نروید، وگرنه وقتی چهل سالتان شد شبیه موهای هشتاد سالهها میشود.
دقت کنید که نصایح چه کسی را میپذیرید، اما با کسانی که آنها را صادر میکنند بردبار باشید. نصیحت، گونه دیگر غم غربت است. ارایه آن روشی است برای بازیافت گذشته از میان تل زبالهها، گردگیری آن، و ماله کشیدن بر روی زشتیهایش و مصرف دوباره آن به قیمت بالاتر از آن چه ارزش دارد.
اگر نخواستید توصیههایم را گوش کنید، نکنید. اما حرفم را در مورد کرم ضد آفتاب بپذیرید.
علیرضا
۲۹ بهمن ۱۳۸۵ در ۰۰:۰۰سلام مهرداد عزیز,
مطلب بسیار جالبی بود… یعنی شما نمی خواهید یه لینک به من بدید 😉
عقیق
۲۲ فروردین ۱۳۸۶ در ۰۰:۰۰عالی بود
واین چنین است رسم روزگار