مسافرت

  • یوسف مهرداد

جای همه شما خالی بود. هفته پیش رفته بودم مسافرت. دیدن همه اعضای خانواده به صورت یک جا از نعماتی است که کمتر نصیب من می‏شود. به جز یکی، بقیه خودشان را به خانه پدری رسانده بودند تا جمعمان، جمع شود. در کنار همه موارد، واقعاً دیدار پدر و مادر از همه چیز مهم‏تر و جالبتر بود. اخوی بزرگ، آقا مظاهر، کتاب و سی دی “آوای کوهسار – بیست ترانه گیلکی” را به من هدیه دادند که فوق‏العاده است.
به توصیه یکی از دوستان، موبایلم را خاموش کردم (البته دوستان نزدیک می‏دانند که من در پاسخ دادن به تلفن، در لحظه‏ عمل می‏کنم!). آقای مهندس ایواز به من می‏گفت که هر دفعه که به شمال می‏روم، از خود می‏پرسد که چرا باید برگردم تهران!
چند تا عکس هم از سفر در نوشته‏های بعدی در وبلاگ خواهم گذاشت.

وقتی برگشتم و وبلاگ را دیدم، نوشته‏های محبت‏آمیز دوستان را دیدم که از همه آنها تشکر می‏کنم.
علی آقای عبدالهی نوشته بودند که: ای که نمی دانم کجائی! شاید رفته ای سماموس که با همه خوبی هایش ای دی اس ال ندارد. میگویم ما یک استادی داشتیم که ….
خدمت علی آقا باید عرض کنم که تا نزدیکی‏های سماموس رفتم. عرض دوم این که ما کمی پیشرفته شدیم. نمره‏ها را ایمیل می‏زنیم.

نرگس خانم هم لطف دارند و نوشته‏ بودند که: … منم مثله بقیه نگران شدم. حالا مطلب هم نگذاشتید عیب نداره. یه سوت بزنید دوستان از دلواپسی در بیان….
ضمن تشکر از نرگس خانم باید عرض کنیم که بادمجان بم آفت نداره!! چشم، سعی می‏کنم اگه مطلبی برای نوشتن نداشتم حداقل سوت بزنم.

آقای مهندس طاهری‏راد عزیز هم نوشته بودند که: آقا مهرداد دلواپس شدیم. دیر آپدت می کنی..
ضمن تشکر عرض کنم که شما لطف دارید. گاهی “وقت نداشتن” و گاهی “حرفی برای گفتن نداشتن” دلیل ننوشتن در وبلاگ است. قابل عرض اینکه وقتی Visual Studio را می‏بینم یاد شما می‏افتم. دیروز در کلاس ذکر خیر شما بود. حلال کنید.

دوستان عزیز آقایان مهندس حدادی و مهندس معطر هم لطف داشتند. اشعاری در رد “میوه فروشی به جای مهندسی نرم‏افزار” نوشته بودند که چند نکته قابل عرض است. اول آنکه به بلاگفا پیشنهاد خواهم کرد که علاوه بر امکان ایجاد وبلاگ گروهی، امکان ارسال پست گروهی را هم فراهم کند تا شما عزیزان به زحمت نیفتید!. دوم آن که شما که این همه شعر بلد بودید چرا ما را تا حالا بی‏نصیب ‏گذاشته‏اید!. سوم آن که خواهش می‏کنم یه فکری برای تعطیلی استخرهای تهران کنید!.

دانشجویان عزیزم، آقای سیدامین میرزایی و آقای محمود هم لطف داشتند و از آنها هم تشکر می‏کنم.
علی آقا هم فرموده بودند که “و خداوند بروز رسانی را هم آفرید …”
عرض به حضور علی‏آقا که “ببخشید که دیر شد.”

گزیده:
گیلان ، گیلان، همیشه بهاره گیلان، الاله زار گیلان، می جان قراره گیلان، گیلان باغ چایی داره، پیله دریا ماهی داره

https://bibalan.com/?p=130
یوسف مهرداد

یوسف مهرداد


کانال تلگرام

نظرات (1)

wave
  • نرگس

    ۱۴ مرداد ۱۳۸۶ در ۰۰:۰۰

    سلام. به به. رسیدن به خیر. چقدر خوب که کلی خوش گذشته بهتون. واقعا هیچ چیزی مثله یک جمع خانوادگی نمیتونه آدم رو از همه مشکلات زندگی دور کنه. 🙂
    من هم یک هفته ۱۰ روز پیش گیلان بودم. رفتیم ساحل چمخاله و تله کابین لاهیجان. جاتون خالی کلی خوش گذشت. خیلی مناظر نابی دیدم. 🙂

    خوش باشید همیشه.
    یاعلی

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای خروج از جستجو کلید ESC را بفشارید