در وبلاگ رادمان آقای مهندس واحد پرسشی به شکل زیر مطرح کردهاند:
“آیا از کارکردن در محل کارتان احساس رضایت می کنید؟
توضیح اینکه می خواهم بدانم صرف نظر از نوع محل کار (دولتی یا خصوصی)، ماهیت فعالیت آن (تولیدی/خدماتی/ بازرگانی و…)، زمینه فعالیت (سخت افزار، نرم افزار، صنایع ، …. )، محدوده فعالیت (داخل ایران : تهران و شهرستانها و یا خارج از ایران در کشورهای مختلف) و نوع کار (مدیر،برنامه نویس، کارمند، کارشناس، منشی و …)، نظرتان راجع به فضای نشاط در محل کارتان چیست؟ آیا صبح ها از اینکه عازم محل کار خود می شوید حس خوبی دارید؟ آیا در طول روز از اینکه در این محل کار کار می کنید خوشحالید؟ آیا انگیزه کار کردن در محیط کاری خود را دارید؟ آیا به “نام” محل کارتان افتخار می کنید؟ آیا فضای محیط کارتان به شما انرژی مثبت می دهد؟ آیا در پایان روز، “خسته از کار” به خانه برمی گردید یا “خسته از محل کار”؟
در یک کلام آیا از اینکه در آن محل مشغول به کارید احساس خوشبختی می کنید؟“
یادداشتم در این مورد چند بخش دارد:
بخش اول: ولزفارگو
چند هفته پیش در سمیناری با موضوع مدیریت منابع انسانی شرکت کردم. بسیار آموزنده و جالب بود. در سمینار مدرس، پرسشنامهای از بانک ولزفارگو (یکی از یازده شرکت برتر دنیا بر اساس کتاب از خوب به عالی) هر ساله از کارمندانش بر آن اساس نظرخواهی میکند، ارائه کرد. در اینجا علاقهمندم چند مورد از پرسشها را مرور کنم:
۱- من با افتخار خودم را کارمند بانک ولزفارگو معرفی میکنم ۸۰٪
۲-مدیر من نمونه خوبی برای سایر اعضا در اهمیت دادن به کیفیت و بهبود است. ۸۰٪
۳-از آموزشها راضی هستم. ؟
۴-کارکنان برای مشارکت در تصمیمگیری موضوعات تأثیرگذار بر کارشان تشویق میشوند.
۵-نوع کاری را که انجام میدهم، دوست دارم.
۶-احساس میکنم که آینده مشخص و روشنی در بانک برای من وجود دارد. ۶۸٪
۷-آیا فکر میکنید سال آینده بانک را ترک کرده باشید؟
۸-من از میزان قدردانی که از کارم میشود، راضیام.
۹-از دستمزدی که به من میشود، راضیام.
این موضوع را به این دلیل آوردم که به آقای واحد پیشنهاد کنم که در صورت امکان نظرسنجی را بدین شکل طراحی کند تا دادههای بهتری به دست آید.
بخش دوم: نگاه به درون
منکر این واقعیت نیستم که شرکتهای تولید نرمافزار بلوغ لازم برای جذب، نگهداری و بازنشستگی کارمندان را ندارند. اما بسیار دیدهام که دوستانی که به وضعیت ناخشنودی رسیدهاند، یکی از نکاتی که درباره آنها به چشم میآید این است که: نمیدانند از خود چه میخواهند؟ دیدهام و امتحان کردهام که وقتی مسیر شغلی مشخصی برای خود تدوین کرده باشی، رضایت شغلی بهتری نیز پیدا خواهی کرد. “بخواه تا به تو داده شود”
ادامه مطالب با شما.
گزیده یک:
کسانی که شرکتهای بزرگ را میسازند، میدانند که عامل اصلی رشد هر شرکت موفق، بازار، تکنولوژی، رقابت یا نوع محصولات نیست. بلکه عاملی که بر همه اینها مقدم است و آن: توانایی استخدام و حفظ نیروهای انسانی شایسته است.
از خوب به عالی، جیمز کالینز، ترجمه ناهید سپهرپور
گزیده دو:
رمز مؤفقیت: یا کاری را انجام بده که دوستش داری یا کاری را که انجام میدهی، دوست داشته باش. استیو جابز
امیر جلیلی فرد
۲۰ مرداد ۱۳۹۰ در ۰۰:۰۰استاد همانطور که اشاره کردید شرکت های نرم افزاری بلوغ لازم را در زمینه منابع انسانی ندارند. و استاد من خیلی بررسی کرده ام که عموما در شرکت هایی که زمینه های کاری مثل عمران و برق یا مکانیک و یا معماری و یا مشاوره و مدیریت فعالیت میکنند کارمندان آنها به نسبت از حقوق شهروندی و کارگری بهتری نسبت به شرکت های تولید نرم افزار برخوردار هستند و دلیلی که من خودم برای آن بدست آوردم و در بین افراد دیگر هم اشاراتی به آن را شنیده ام این هست که درصد بسیار زیادی از شرکت های نرم افزاری مدیران جوان تر (در نتیجه کم تجربه تر و البته دارای حس دانایی کاذب و به قول خودمان دارای حس زرنگی ) دارند که عموما به دلایل ذکر شده در پرانتز باعث عدم رضایت کارکنان و تنها سود یک طرفه برای آنها میشود و شرکت های نرم افزاری حتی بعضا معروف ساختار مشخص و استاندارد سازمانی را رعایت نمیکنند و به جای وجود مثلا هیئت مدیره و بخش فروش و روابط عمومی و … تمام کارها را همان جوان عموما نادان بر عهده میگیرد . این در حالی هست که شرکت های دیگر مثل شرکت های ساختمان و عمران و شرکت های مهندسی مشابه عموما مدیرانی با تجربه و سن و سال گذشته هستند و به واسطه همین تجربه عموما دنبال میانبر و زرنگی کردن ها نیستند و نیز ساختار سازمانی را هم رعایت میکنند. دلیل دیگر به نظرم این هست که ما نرم افزاری ها اصولا و عموما خیلی فکر میکنیم که متفاوت تر و باهوش تر از سایر جامعه هستیم و سعی میکنیم روتین ها رو کنار بگذاریم که همین باعث میشه که گاهی اصول ها رو با روتین ها اشتباه بگیرند. به هر حال من بسیاری از دوستان رو دیدم که از وضعیت شغلی خود راضی نیستند و تنها چیزی که دائما میشنوند این جمله ها است : کار رو کی تحویل میدی؟ / چقدر طول میکشه؟ / کار خیلی force هست و باید زود آماده بشه و …
شاید لازم هست که یه اجبار ها و یک سری قوانین سخت گیرانه تری رو برای شرکت های نرم افزاری که این پتانسیل بالا رو برای پیچاندن قوانین کار و احساس زرنگی دارند وضع بشه.