منازعت چهار کس جهت انگور کی هر یکی به نام دیگر فهم کرده بود آن را:
چار کس را داد مردی یک درم آن یکی گفت این بانگوری دهم
آن یکی دیگر عرب بد گفت لا من عنب خواهم نه انگور ای دغا
آن یکی ترکی بد و گفت این بنم من نمیخواهم عنب خواهم ازم
آن یکی رومی بگفت این قیل را ترک کن خواهیم استافیل را
در تنازع آن نفر جنگی شدند که ز سر نامها غافل بدند
مشت بر هم میزدند از ابلهی پر بدند از جهل و از دانش تهی
صاحب سری عزیزی صد زبان گر بدی آنجا بدادی صلحشان
پس بگفتی او که من زین یک درم آرزوی جملهتان را میدهم
چونک بسپارید دل را بی دغل این درمتان میکند چندین عمل
یک درمتان میشود چار المراد چار دشمن میشود یک ز اتحاد
گفت هر یکتان دهد جنگ و فراق گفت من آرد شما را اتفاق
پس شما خاموش باشید انصتوا تا زبانتان من شوم در گفت و گو
گر سخنتان مینماید یک نمط در اثر مایهء نزاعست و سخط
گرمی عاریتی ندهد اثر گرمی خاصیتی دارد هنر
سرکه را گر گرم کردی ز آتش آن چون خوری سردی فزاید بی گمان
زانک آن گرمی او دهلیزیست طبع اصلش سردیست و تیزیست
ور بود یخبسته دوشاب ای پسر چون خوری گرمی فزاید در جگر
واقعاً چه کلامی است، کلام مولانا. جای دیگر میفرماید:
ای بسا هندو و ترک همزبان ای بسا دو ترک چون بیگانگان
پس زبان محرمی خود دیگر است همدلی از همزبانی خوشتر است
یکی از مشکلات ما در کار و زندگی همین است. کسانی که آشنایی دیرینه دارند، به واژهها، کلمات و اصطلاحات همدیگر آشنا هستند. اما آنهایی که تازه آشنا شدهاند و یا به تازگی بر اثر ضرورت، مثلاً برای انجام پروژهای، در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند، یا با واژههای جدید مواجه شدهاند، به این عارضه دچارند. بیان اصطلاحات و کلمات مختلف برای بیان یک مفهوم.
یکی دیگر از عارضههایی که به آن دچار میشویم، برداشتهای مختلف از یک اصطلاح یا بیان منظورهای مختلف گویندگان با کلمات و اصطلاحات مشابه است.
آن یکی شیری است اندر بادیه آن دگر شیری است اندر بادیه
آن یکی شیری است کادم می خورد آن دگر شیری است کادم می خورد!
این موضوع وقتی که سطح گفتگو از حوزه تخصصی به حوزه غیرتخصصی و بالعکس کشیده میشود، بسیار مشکلزا است. چرا که در حوزههای عمومی، کلی و عامگویی غالب است بر در نظر گرفتن موارد تفاوت، آن طور که در بحثهای تخصصی رخ میدهد. مثلاً نیاز، نیازمندی و مشکل در بیان عام، معادل هم استفاده میشوند، در حالی که در حوزه تخصصی “مهندسی نیازمندیها”، به طور کل، متفاوتند.
عارضه دیگر، وجود تعابیر و تعاریف مختلف از یک اصطلاح فنی است. برای نمونه به تعریف مفهوم «معماری نرمافزار» توجه فرمایید.
+Modern Definitions
+Classic Definitions
— Rational Unified Process, 1999
— Perry and Wolf, 1992
— Garlan and Shaw, 1993
— Bass, et al., 1994
— Hayes-Roth, 1994
— Garlan and Perry, 1995
— Boehm, et al., 1995
— Soni, Nord, and Hofmeister, 1995
— Shaw, 1995
+Bibliographic Definitions
Reference: Published Software Architecture Definitions Carnegie Mellon University
درخواست پیشنهاد:
۱- آیا شما عوارض دیگری را میتوانید نام ببرید؟
۲-آیا برای رفع یا کاهش عوارض بالا پیشنهادی دارید؟
گزیده:
Juliet:
“What’s in a name? That which we call a rose By any other name would smell as sweet.”
Shakespeare
ابوذر نوذری
۲۷ تیر ۱۳۸۷ در ۰۰:۰۰نام ها یک پوسته هستند، و معنای درون آنها هسته. متاسفانه ما در همه کارهایمان بیش از آنکه به هسته توجه کنیم، به پوسته توجه می کنیم. چاره همان است که حضرت مولانا به زیبایی بیان کرده است :
صاحبِ سرّی، عزیزی صد زبان گر بُدی آنجا بدادی صلحشان
نیاز به یک عزیز و صاحب سرّ است، که هسته را نشانمان بدهد. متاسفانه ما زیادی ملا لغتی شده ایم.
اعرابی
۲۹ تیر ۱۳۸۷ در ۰۰:۰۰سلام
پست بسیار خوبی بود جناب مهرداد
دست مریزاد
مهدی
۳۰ تیر ۱۳۸۷ در ۰۰:۰۰راه هموار است و زیرش دامها
قحطی معنی میان نامها
لفظها و نامها چون دامهاست
لفظ شیرین ریگ آب عمر ماست
آن یکی ریگی که جوشد آب ازو
سخت کمیاب است رو آن را بجو
موضوع بسیار خوبی بود و مصداقهای آن در زندگی بیشمار.
سربلند باشید