وضعیت بد تولید نرم‏افزار

  • یوسف مهرداد

واقعیت این است که همیشه موضوعی، ذهن مرا خیلی به خود مشغول می‏کند و آن این است که بعضی اوقات فکر می‏کنم در تولید نرم‏افزار به بن‏بست یا به یک دور تسلسل رسیده‏ایم.
به قول ابن سینا تا بدانجا رسید دانش من که بدانم همی نادانم. ولی هنوز دانشم به آنجا نرسیده، فهمیدم که همی که نادانم. خیلی از دوستانی که دستی بر آتش دارند نیز با من هم عقیده‏اند. هر چند وقت یکبار یک سری اسم و لغت راه می‏افتد و بدون آن که گره‏ای از مشکلات ما وا کند، ما را به دنبال خود می‏کشد.
البته این نوع نگاه نه به این معناست که در تولید نرم‏افزار، خیلی وضع اسفناکی داریم. این لغات و صفات نسبی هستند و به هیچ عنوان مطلق نیستند.
چند روز پیش وقت ملاقات با یکی از پزشکان معروف و حاذق داشتم. من از قبل دارویی را مصرف می‏کردم. آقای دکتر بعد از پرسش و پاسخ گفتند که شما از این به بعد این دارو را استفاده نمایید. من پرسیدم آقای دکتر این داروی جدید نسبت به داروی قبلی چه تفاوتی دارد؟ آقای دکتر فرمودند که تأثیر داروی جدید بیشتر است. عرض کردم چگونه این موضوع ثابت شده است که آقای دکتر فرمودند با آزمایش و آمارگیری. گفتم که آیا این آمارها با جزئیات بیشتری هم همراه است؟ مثلاً گفته شود برای افراد با این مشخصات این دارو مفیدتر است؟ گفتند نه.
بعد با خود فکر کردم. بله روش جالبی است. دارویی ارائه می‏شود بعد با آزمایش به روی تعدادی از مردم، به این نتیجه می‏رسند که این دارو مفیدتر است.
البته منظور من این نیست که روش پزشکی اشکال دارد. من در این مورد صلاحیت اظهار نظر ندارم. ولی چیزی که حائز اهمیت است این است که این روشی است که در علوم تجربی وجود دارد. بخش زیادی از کار ما در تولید نرم‏افزار تجربی و غیرعلمی است. بنابراین باید کار کنیم، تجربه کنیم، تجربه را ساختارمند کرده و ارائه دهیم. اما سئوال این است که آیا ما راهی برای ارائه تجربیاتمان داریم؟
دوست خوبم آقای مهندس توکلی می‏گفت که مشاوری از ژاپن در پروژه‏ای کمکشان می‏کرد. هر نکته‏ای جدیدی که برخورد می‏کردیم، یادداشت می‏کرد. یک بار پرسیدم که چرا شما این کار را می‏کنید؟ ایشان گفتند که ما چند نفر دوست هستیم که قرار داریم هر سه ماه یک بار همدیگر را در جایی ملاقات کنیم و در مورد تجربیاتمان با هم صحبت کنیم. من اینها را یادداشت می‏کنم تا در آن جلسه ارائه بدهم و در مورد آنها صحبت کنم.
خانم دکتر رهنورد می‏گفتند که یکی از تجربیات مؤفق ژاپنی‏ها این بوده که در پایان ساعت کار، یک ساعت مدیران به مکانی (اسمش در خاطرم نیست. جایی که برای استراحت و ماساژ است) می‏روند و در آنجا در مورد موضوعاتشان با هم صحبت می‏کنند. این ایده به آمریکا برده شده و از آن به درستی استفاده کرده‏اند.
مهندس امیری هم بر اینکه کاملاً تأکید داشتند و البته از منظری بالاتر. ایشان می‏گفتند که ما فرآیند اشتراک دانش و تجربه بین شرکتهای ایرانی نداریم. که من هم با ایشان مؤافقم.
اما چاره مشکل چیست؟

گزیده: اولین شاعر جهان حتماً بسیار رنج برده است، آن گاه که تیر و کمانش را کنار گذاشت و کوشید که برای یارانش آن چه را که هنگام غروب خورشید احساس کرده، توصیف کند و کاملا محتمل است که این یاران، آن چه را که گفته است، به سخره گرفته باشند. لیک او باز چنین می‏کند، چون هنر راستین می‏خواهد هنرمند در آشکاری‏اش بکوشد. هیچ کس نمی‏تواند به تنهایی از زیبایی‏ای که درک می کند، لذت ببرد. جبران خلیل جبران

نوشته مرتبط: مهندسی نرم‏افزار تجربی

https://bibalan.com/?p=897
یوسف مهرداد

یوسف مهرداد


کانال تلگرام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای خروج از جستجو کلید ESC را بفشارید