پرسش دشوار

  • یوسف مهرداد

پیشنهاد میکنم مطلب کتاب خوبم آرزوست از وبلاگ مهندسی نرم افزار را مطالعه فرمایید. اگر پاسخی به پرسش آقای مهندس بختیاری داشتید خوشحال می شوم از آن مطلع گردم.

گزیده:
سه چیز انسانها را می سازند: کار سخت، صمیمیت و تعهد

https://bibalan.com/?p=435
یوسف مهرداد

یوسف مهرداد


کانال تلگرام

نظرات (11)

wave
  • مصطفی

    ۸ فروردین ۱۳۹۰ در ۰۰:۰۰

    سلام ،

    اگر معنی somamos رو بگید ممنون میشم . فکرم رو مشغول کرده .

    —————————————
    سلام
    سال نو فرخنده باد.
    پاسخ پرسش خود را می توانید در آدرس زیر پیدا کنید.
    http://somamos.blogfa.com/post-2.aspx

    شاد باشید

    پاسخ
  • محمد ساجدي

    ۸ فروردین ۱۳۹۰ در ۰۰:۰۰

    با گزیده تان موافقم

    پاسخ
  • شاگرد همیشه در صحنه

    ۸ فروردین ۱۳۹۰ در ۰۰:۰۰

    سلام استاد

    خوب از اینجا شروع کنم که هر کسی بخواهد برای سوال شما جواب بی آورد اولین چیزی که میگوید این است .

    آقا ؛ قانون کپی رایت نیست ؛ نویسنده و کتاب در کشور ما ارزشی ندارد.

    به نظر من این دسته جواب ها فقط یک توجیه است برای اینکه ما کبک وار زندگی کنیم.

    به نظر من ما یک مقدار به بیماری خسیسی در نشر اطلاعات دچار شدیم. وقتی راه آستانی برای پول در آوردن را پیدا میکنیم ؛ هدف آرمانی معلمی و استادی و حتی از نظر دینی زکات علم را فراموش میکنیم. دنبال آن هستیم که یافته هایمان را محفوظ کنیم .

    هیشمه گفته ام چه پشت سر شما و چه جلوی شما ؛ زندگی علمی من را ۳ نفر تغییر داده اند

    ۱- مامانم : چون همیشه به من امید میدهد .

    ۲- استاد رانکوهی : چون فهمیدم درس دادن هم میتواند لذت بخش باشد ؛ همیشه وقتی میخواهم درس به کسانی بدهم از ایشون پیروی میکنم .

    ۳- شما : چون فهمیدم اگر بدون چشم داشت کمک کنی ؛ به خودت هم کمک کردی .

    در هر صورت به نظر من شاید اگر به فکر هدف و آرمان اصیل استادی باشیم وضع از اینی که هست بهتر میشود.

    پاسخ
  • مصطفی

    ۸ فروردین ۱۳۹۰ در ۰۰:۰۰

    سلام ،

    اگر معنی somamos رو بگید ممنون میشم . فکرم رو مشغول کرده .

    —————————————
    سلام
    سال نو فرخنده باد.
    پاسخ پرسش خود را می توانید در آدرس زیر پیدا کنید.
    http://somamos.blogfa.com/post-2.aspx

    شاد باشید

    پاسخ
  • شاگرد همیشه در صحنه

    ۸ فروردین ۱۳۹۰ در ۰۰:۰۰

    سلام استاد

    خوب از اینجا شروع کنم که هر کسی بخواهد برای سوال شما جواب بی آورد اولین چیزی که میگوید این است .

    آقا ؛ قانون کپی رایت نیست ؛ نویسنده و کتاب در کشور ما ارزشی ندارد.

    به نظر من این دسته جواب ها فقط یک توجیه است برای اینکه ما کبک وار زندگی کنیم.

    به نظر من ما یک مقدار به بیماری خسیسی در نشر اطلاعات دچار شدیم. وقتی راه آستانی برای پول در آوردن را پیدا میکنیم ؛ هدف آرمانی معلمی و استادی و حتی از نظر دینی زکات علم را فراموش میکنیم. دنبال آن هستیم که یافته هایمان را محفوظ کنیم .

    هیشمه گفته ام چه پشت سر شما و چه جلوی شما ؛ زندگی علمی من را ۳ نفر تغییر داده اند

    ۱- مامانم : چون همیشه به من امید میدهد .

    ۲- استاد رانکوهی : چون فهمیدم درس دادن هم میتواند لذت بخش باشد ؛ همیشه وقتی میخواهم درس به کسانی بدهم از ایشون پیروی میکنم .

    ۳- شما : چون فهمیدم اگر بدون چشم داشت کمک کنی ؛ به خودت هم کمک کردی .

    در هر صورت به نظر من شاید اگر به فکر هدف و آرمان اصیل استادی باشیم وضع از اینی که هست بهتر میشود.

    پاسخ
  • پویا

    ۹ فروردین ۱۳۹۰ در ۰۰:۰۰

    با سلام
    من گمان می کنم می توان این موضوع را از دید چرخه عرضه و تقاضا نگاه کرد و آن را با چینش چند زنجیره در گیر در حرفه نرم افزار در ایران جواب داد، از انتها شروع کنیم،آن اصل و اصول که در آن کتابها نگاشته شده اند برای چه هستند؟ و نمود آنها در کجاست؟ بی شک تاثیر آن مفاهیم و دروس در تولید صنعتی و مهندسی نرم افزار بخش بزرگی از پاسخ به این دوسوال را در خود دارند، در ایران نرم افزار به صنعت تبدیل نشده و اکثر تولید نرم افزار نه در کارخانه های تولید نرم افزار با اصول مهندسی بلکه در کارگاههایی به مانند صنایع دستی توام با بدسلیقگی تولید می شوند زیرا معیار فروش آنها یا گرفتن پروژه ها، معیارهای مهندسی نیست،یا اگر هم هست آخرین و ضعیف ترین معیار -آن هم قابل چشم پوشی -است،زیرا مشتری اصلی نرم افزار در ایران دولت است و دولت تا دلتان بخواهد پول دارد و به عنوان مشتری اجباری بر تولید کننده برای تولید با قیمت پایین و با کیفیت بالا ندارد و زمانی که این معیارها در کسب درآمد نقشی ندارند تقاضایی هم از سوی تولید کنندگان و صاحبان شرکتها برای آنها وجود ندارد و مهندس و طراح و برنامه نویس نرم فزار نیازی به دانش عمیق در این زمینه ها ندارند که به کسی عرضه کند، یعنی تقاضایی نیست،پس عرضه هم وجود ندارد، معتقدم نمی توان کیفیت را تنها به مهارت و دانش خود آموخته مهندسان این صنعت واگذار نمود و باید ساز و کاری سیستمی باشد که رعایت استاندردها و اصول را چنان اجبار کند که تقاضا برای یادگیری آن مفاهیم مغفول در بازار نشر ایران چنان شود که بزرگان بتوانند به تهیه مطالب آن اقدام کنند و بازار نشر آی تی از ترجمه های ماشینی و خام به سوی فضایی پر محتوی حرکت کند،
    خلاصه آنکه آنچه جناب مهندس بختیاری پرسیدند،خود معلول عوامل دیگریست که باید دقیق تر به آنها پرداخت.

    پاسخ
  • ایلیا

    ۹ فروردین ۱۳۹۰ در ۰۰:۰۰

    به نظر من مهمترین مشکل، نشره. تو وبلاگ آقای بختیاری هم نوشتم. خود من دو سه تا کتاب هست که خیلی مفید می دونم و دوست دارم ترجمه شون کنم. ولی مطمئنم وقتی که روی این کار می ذارم، برگشت مالی نداره برام.

    پاسخ
  • ازگمی

    ۹ فروردین ۱۳۹۰ در ۰۰:۰۰

    سلام و تبریک سال نو. خدا را شکر که امسال بعلت شلوغی اغلب کشورها عربی و غیر عربی تعطیلات جای دور تشریف نبردید. البته خب بخاطر هزینه سنگین بخاطر انجام یک کار علمی شاید مشکلات دیگری هم وجود داشت. 😛 به هر حال خوشحالم که خیلی زود و در سال ۹۰ چند تا مطلب فرستاده اید که من امروز ناغافل آنها را خواندم. در مورد مطلب شما هم من صاف رفتم وبلاگ مبدا’ و اونجا چیزهایی نوشتم. امیدوارم سال همون چیزهایی باشه که خودت میدانی من چی میخواهم بگم و خسته شدم از بس گفتم 😯
    (در ضمن نگران نباش!)

    پاسخ
  • امیر جلیلی

    ۱۴ فروردین ۱۳۹۰ در ۰۰:۰۰

    سلام..
    در پاسخ باید بگم که :
    خوب همونطوری که همه میدونیم ۲ راه برای ایجاد کتاب وجود داره , یا ترجمه و یا اینکه فرد از ابتدا کتاب رو بنویسه. بحث ما سر راه دوم هست. برای اینکه یک کتاب نوشته بشه چه ملزوماتی وجود داره ؟ به نظر من مهمترینش گذشته از برگشت مالی و .. وجود علم و بروز بودن اطلاعات علمی و مهمتر از اون تجربه کافی در اون مورد هستش.یادمه شما همیشه سر کلاس میگفتید معمار نرم افزار کسیه که بالای ۳۵ سال داشته باشه و خودش چند بار کار خراب کرده باشه تا یاد گرفته باشه دقیقا باید چی کار کنه.حالا من خودم از تجربه خودم یک مثال میزنم. من خیلی به دنبال کتابی راجع به وب سرویس ها بودم که وب سرویس مربوط به سال ۲۰۰۱ میشه اگه اشتباه نکنم.هرچی گشتم کتابی پیدا نکردم. چرا ؟ چون مگه چقدر در ایران به جز پروژه های دانشگاهی داره کار عملی و تجاری راجع به وب سرویس ها میشه؟ کدوم شرکت داره با تمام هم و غمش روی وب سرویس کار میکنه؟ بالاخره برای کتاب نوشتن باید یک تجربه چندین ساله در اون مورد در ذهن نویسنده باشه که بتونه از آنچه که در مغز خودش داره , کتابی رو بنویسه. خوب این تجربه عملی که هرگز در دانشگاه بوجود نمیاد. این واضحه که نویسنده باید چندین سال خودش اون موضوع رو زیر و رو کرده باشه. متاسفانه در بسیاری از موضوعات این تجربه عملی وجود نداره. فرد وقتی شروع به نوشتن کتاب میکنه میبینه ای بابا کل چیزهایی که تجربه و علم در موردش داشتم رو نوشتم ولی کلا شد ۷۰ صفحه در حالیکه کتاب های خارجی برخی ۱۰۰۰ صفحه در مورد همین موضوع توضیحات کامل بدون آب بندی دادند.
    استاد کتابی رو شروع کردم خوندن با عنوان object-oriented analysis and disign مربوط به head first. بیان ساده و طنز آمیز این کتاب فقط یک چیز رو به من میگه: نویسنده اینقدر تجربه داشته که بتونه آموزش معماری نرم افزار رو با ساده ترین و گاهی مسخره ترین کلمات بیان کنه. این در حالیه که عموما وقتی کتاب هایی که نویسندگان خودمون مینویسند رو میخونیم به خاطر عدم تسلط نویسنده به مفاهیم و کپی برداری های کاملا واضحی که از این ور و اون ور کرده بیشتر از اون مطلب زده میشیم تا جذب.

    پاسخ
  • امیر جلیلی

    ۱۴ فروردین ۱۳۹۰ در ۰۰:۰۰

    استاد حالا که بحث نوشتن و تالیف کتاب شد جا داره کتابی رو معرفی کنم که مربوط هست به دورانی که ملزم به یادگیری جاوا شدم و پس از جستجوی بسیار و مطالعه چند کتاب ترجمه شده غیر مفید با مطالعه این کتاب به نویسنده این کتاب که نمیشناسمش به عنوان ایرانی افتخار کردم و الحق که کتابی بسیار عالی هست که کاملا مشخص هست که پشت آنچه نوشته شده خاک صحنه خوردن ها و تجربیات بسیاری وجود داره.
    کتاب برنامه نویسی جاوا – مولف : احمد رضا صدیقی
    در زیر مقدمه نویسنده رو عینا مینویسم :
    دو سال پیش زمانی که مدیر یک پروژه نرم افزاری بودم برای ادامه کار و تحویل به موقع نرم افزار به نیروی برنامه نویس خلاق نیاز داشتیم اما هرچه جستجو کردیم کمتر متیجه گرفتیم و پروژه با بار فراوانی که بر دوش برنامه نویسان داشت با سختی فراوان به پایان رسید.پس از اتمام آن پروژه تا مدت ها به این مسئله فکر میکردم چرا که این مسئله مشکل بسیاری از شرکت های نرم افزاری است و نبود نیروی کاری بسیاری از شرکت ها را تحت فشار قرار میدهد.تا یک روز که در یک موسسه آموزشی مشغول تدریس جاوا بودم این فکر به ذهنم خطور کرد که در پایان کار همان روز برنامه ریزی برای تالیف چنین کتابی را آغاز کردم و از فردای آن روز هم عملا مشغول تالیف کتاب شدم.در ابتدای کار تصورم بر این بود که تالیف چنین کتابی در بدترین شرلیط بیش از شش ماه به طول نخواهد انجامید و شاید اگر میدانستم تالیف یک کتاب به این اندازه سنگین و طاقت فرساست هرگز دست به قلم نمیبردم.به هر حال خداند بزرگ را شاکرم که با هر زحمتی که بود به سرانجام رسید و اینک در یک مجموعه ۳ جلدی در دسترس علاقه مندان قرار گرفته است.

    پاسخ
  • احسان

    ۱۵ فروردین ۱۳۹۰ در ۰۰:۰۰

    سلام – سال نو مبارک – موفق باشید

    ————————————
    سلام
    سال نو را خدمت شما شادباش می گویم.
    بهترینها را در سال نو برای شما از ایزد یکتا خواهانم.
    شاد و تندرست باشید
    به امید دیدار
    مهرداد

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای خروج از جستجو کلید ESC را بفشارید