دوستان بسیار زیادی از نوشته ” ۱۵ دلیل برای «میوه فروش» شدن به جای «مهندس نرم افزار» شدن! ” استقبال و در رد یا قبول آن توضیحاتی ارائه دادند. نمیخواهم نظرم را با جزئیات بیان کنم. فقط دو نکته قابل عرض آن که:
۱- الف: همیشه مرغ همسایه، غاز است. ب:هر جا که بروی، آسمان همین رنگ است . ج:خوشبختی در خانه توست، بیهوده آن را در باغچه همسایه جستجو نکن.
۲- اکثر دوستان و همکاران با عشق و انتخاب به این رشته وارد شدهاند. لذا خطاب شعر زیبای استاد فریدون مشیری هستند که:
ترا من زهر شیرین خوانم ای عشق
که نامی خوشتر از اینت ندانم
وگر هر لحظه رنگی تازه گیری
به غیر از زهر شیرینت نخوانم
تو زهری زهر گرم سینه سوزی
تو شیرینی که شور هستی از تست
شراب جام خورشیدی که جان را
نشاط از تو غم از تو مستی از تست
به آسانی مرا از من ربودی
درون کوره غم آزمودی
دلت آخر به سرگردانیم سوخت
نگاهم را به زیبایی گشودی
بسی گفتند دل از عشق برگیر
که نیرنگ است و افسون است و جادوست
ولی ما دل به او بستیم و دیدیم
که او زهر است اما نوشداروست
چه غم دارم که این زهر تب آلود
تنم را در جدایی می گدازد
از آن شادم که در هنگامه درد
غمی شیرین دلم را می نوازد
اگر مرگم به نامردی نگیرد
مرا مهر تو در دل جاودانی است
وگر عمرم به ناکامی سرآید
ترا دارم که مرگم زندگی است.
“فریدون مشیری”
گزیده:
Never tell your problems to anyone…20% don’t care and the other 80% are glad you have them. Lou Holtz
مهدی
۲۴ تیر ۱۳۸۶ در ۰۰:۰۰سلام. با نظر اولتان کاملاَ موافقم ولی فکر می کنم در این وانفسای دنیا تنها عده معدودی از افراد در هر صنفی – از جمله نرم افزار – با عشق کار کنند. بهر حال اگر نیازهای مادی (نه فقط مالی) افراد تا حدودی براورده نشده باشد، زندگی راحت بر کار مورد علاقه برتری میابد. و البته همیشه افرادی هستند که در خلاف آمد عادت کام می طلبند که تعدادشان بسیار بسیار اندک است.
ازگمی
۲۶ تیر ۱۳۸۶ در ۰۰:۰۰عشق کار شیر مردان است سخره کودکان معبر نیست
علی
۳۱ تیر ۱۳۸۶ در ۰۰:۰۰و خداوند بروز رسانی را هم آفرید … 😛
محمود
۱ مرداد ۱۳۸۶ در ۰۰:۰۰با سلام،
عرض شود که شما بسیار آدم خوش قکری هستید. من با نظراتتان اکیدا موافقم. من اصولا عقیده دارم که شما خیلی کارتان درست است. حالا بچه ها هر چی میخوان بگن!
از دانشجوهای ممتازتان هستیم
مشتاق دیدار نمراتمان هستیم
سيد امین ميرزايی
۱ مرداد ۱۳۸۶ در ۰۰:۰۰سلام استاد!
من و بیش از نیمی از بچه های یوتیکام ۸۲ (utcom82) بی صبرانه منتظر دیدن نمرات درخشانمان در درس تشیّئ (یعنی شیئ گرایی!) هستیم! اگر لطف کرده و نمرات ما را سریعتر رد فرمایید، قبلا از همکاری شما کمال سپاسگزاری را خواهشمندیم!
پ.ن. شما استاد فوق العاده ای بودین، اگه فکر می کنین اینو واسه چاپلوسی میگم، میتونین به دو سه خط بالاتر متراجعه کنین.
طاهری راد
۳ مرداد ۱۳۸۶ در ۰۰:۰۰سلام
آقا مهرداد دلواپس شدیم. دیر آپدت می کنید
موفق باشید
نرگس
۴ مرداد ۱۳۸۶ در ۰۰:۰۰سلام.
احوال شما؟ منم مثله بقیه نگران شدم. 😕
حالا مطلب هم نگذاشتید عیب نداره. یه سوت بزنید دوستان از دلواپسی در بیان. 🙂
یاعلی
مهدی
۷ مرداد ۱۳۸۶ در ۰۰:۰۰اگرچه این مطلب برای بسیاری فعالیتها صادق است اما به طور کلی در رشته IT بیشتر نمود دارد
ازگمی
۷ مرداد ۱۳۸۶ در ۰۰:۰۰ای که نمی دانم کجائی! شاید رفته ای سماموس که با همه خوبی هایش ای دی اس ال ندارد. میگویم ما یک استادی داشتیم که میگفت نمرات را پشت پنجره زده ام و خیلی هم مطمئن میگفت. چندین روز می پرسیدیم و او هم می گفت که الا و بالله نمرات را پشت پنجره زده ام. بعد از یک هفته متوجه شدیم که درست گفته است. اما پشت پنجره اتاق خود که از طبقه سوم یک ساختمان و مشرف بر حیاطی بسیار پائین باز میشود. 😛