مترجمها: یاسر کازرونی، مریم معصومیراد
پاس دادن سکهها
- ما معمولاً کارها را دیر انجام میدهیم
- بیشتر اوقات برآوردها غلط هستند
- تیم در باتلاقی از کارها گیر کرده است
- اولویتها مشخص نیستند
- از هرجایی کار به تیم سپرده میشود
- معلوم نیست که کی چه کار میکند
مارکوس پیشنهاد کرد: ”بیایید دوباره چالشهاتون رو بررسی کنیم. بذارید ببینیم اگه بتونیم کاری بکنیم تا به حسِ گیر افتادنتون در باتلاقی از کار غلبه کنیم.“
یوآخیم گفت: ”این چالش ما رو به سمت اصل مهم دیگهای از کانبان هدایت میکنه، که به ما یاد میده کار در جریان رو «محدود» کنیم. به این معنی که همزمان روی قلمهای کمتری کار کنید.“
یوآخیم تقریباً زمان کافی برای تمام کردن جملهاش نداشت، قبل از آن، آدامِ همیشه شکاک پرسید: ”چرا؟ نباید هر قدر که ممکنه کار کنیم؟ همین الانم کاری که انجام میدیم رو نشون میدیم؛ بیشتر از این هم نمیتونیم در این مورد کاری بکنیم. به همون سرعتی که میتونیم داریم کار میکنیم.“
یوآخیم با لبخندی مرموز گفت: ”من حتی یه لحظه هم به شما شک ندارم. اما فکر کنم میتونید بهتر کار کنید.“ سپس به مارکوس چشمکی زد و گفت: ”فکر کنم چند تا سکه لازم داریم.“ او یک میز و چهار صندلی بیرون کشید.
”درسته“. مارکوس کیف پولِ کوچکی از سکهها را بیرون آورد. کیف پول را خالی کرد و در انتهای میز یک کپهی کوچک از بیست تا سکه درست کرد.
او به سزار نگاهی کرد و پرسید: ”چقدر زمان داریم؟“
سزار در حالیکه متعجب بود که چهطور این سکهها باید کارها را پیش ببرند، با سردی گفت: ”۴۵ دقیقه گذشته و هنوز ۱ ساعت و ربع وقت داریم. لطفاً ادامه بدید.“
یوآخیم گروه را به سمت صندلیها دعوت کرد: ”لطفاً چهار نفر از شما صندلیهای دور میز رو بردارید. بقیه هم پشت یک کدوم از همکاراتون وایسید و تایمر گوشیتون رو بیارید. من و مارکوس هم دو تا جای خالی پشت شما رو پر میکنیم.“
او توضیح داد که هدف بازی این است که در هر مرحله همه سکهها یکبار به هوا پرتاب شوند و سپس به نفر بعدی تحویل داده شوند. زمانیکه همه کارگران تمامی سکهها را به هوا پرتاب کردند، کار انجام شده است و تحویل مشتری میشود. به نظر میرسید همه متوجه منظور یوآخیم شدهاند.
یوآخیم بر طنز بودن این کار تاکید کرد و گفت: ”افرادی که پشت هر «کارگر» وایسادن، مسئول ثبت زمان کارگر جلویی هستند تا ببینن روی هر وظیفه چقدر زمان میذارن. وقتیکه کارگرتون کار رو «شروع» کرد تایمر رو روشن کنید و زمانی که کار رو تموم کرد تایمر رو خاموش کنید. متوجه شدید؟ شما زمانیکه کارگرتون فعاله رو ثبت میکنید.“
یوآخیم گفت: ”نهایتاً ما میخوایم مجموع «زمان انجام کار(Lead Time)» رو اندازه بگیریم؛ زمانیکه کار در مسیر گردشِکارتون شروع میشه و تا زمانیکه تموم میشه. من مثلِ یه مشتری عمل میکنم و زمان کل زنجیره رو ثبت میکنم. من دنبال دو تا موضوعم: زمانی که طول میکشه تا اولین سکه به منِ مشتری برسه و زمان کل- زمانی که همهی ۲۰ تا سکه به من برسه.“
پس از لحظهای تفکر عمیق، دافنه گفت: ”اما اینجوری سکه اول و آخر همزمان به دستت میرسه؟“
مارکوس گفت: ”بله درسته. حداقل در اولین تکرار اینجوری میشه. ولی به زودی در تکرارهای بعدی تغییراتی رو در اون میبینیم.“
یادگیری کانبان (۱۱) | سُماموس
۱۸ آذر ۱۳۹۵ در ۱۰:۱۶[…] بخش بعدی […]
یادگیری کانبان (۱۳) | سُماموس
۲۵ آذر ۱۳۹۵ در ۱۹:۵۳[…] بخش قبلی […]
یادگیری کانبان (۱۴) | سُماموس
۵ دی ۱۳۹۵ در ۲۲:۳۵[…] بخش قبلی […]