با سلام بنده چندین سال است feed وبلاگ شمارو عضو هستم و از مطالب خوبتون استفاده می کنم خواستم به خاطر زحماتتون تشکری کرده باشم. شاد باشید.
——————————— جناب آقای زرینفام سلام، وقت به خیر از محبت و لطف شما بسیار سپاسگزارم. امیدوارم که نظرات پربارتان را بر نوشتههای وبلاگ نیز مطالعه کنم. تندرست باشید مهرداد
کشاورزی الاغ پیری داشت که یک روز اتفاقی به درون یک چاه بدون آب افتاد. کشاورز هر چه سعی کرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد. برای اینکه حیوان بیچاره زیاد زجر نکشد، کشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتند چاه را با خاک پر کنند تا الاغ زودتر بمیرد و زیاد زجر نکشد. مردم با سطل روی سر الاغ هر بار خاک می ریختند اما الاغ هر بار خاکهای روی بدنش را می تکاند وزیر پایش میریخت و وقتی خاک زیر پایش بالا می آمد سعی می کرد روی خاک ها بایستد. روستایی ها همینطور به زنده به گور کردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد تا اینکه به لبه چاه رسید و بیرون آمد.
**نکته:* *مشکلات، مانند تلی از خاک بر سر ما می ریزند و ما همواره دو انتخاب داریم:* *اول: اینکه اجازه بدهیم مشکلات ما را زنده به گور کنند.* *دوم: اینکه از مشکلات سکویی بسازیم برای صعود.*
سعید زرین فام
۱۹ شهریور ۱۳۹۰ در ۰۰:۰۰با سلام
بنده چندین سال است feed وبلاگ شمارو عضو هستم و از مطالب خوبتون استفاده می کنم خواستم به خاطر زحماتتون تشکری کرده باشم.
شاد باشید.
———————————
جناب آقای زرینفام
سلام، وقت به خیر
از محبت و لطف شما بسیار سپاسگزارم.
امیدوارم که نظرات پربارتان را بر نوشتههای وبلاگ نیز مطالعه کنم.
تندرست باشید
مهرداد
محمدرضا حسن نژاد
۲۳ شهریور ۱۳۹۰ در ۰۰:۰۰کشاورزی الاغ پیری داشت که یک روز
اتفاقی به درون یک چاه بدون آب افتاد.
کشاورز هر چه سعی کرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد.
برای اینکه حیوان بیچاره زیاد زجر نکشد،
کشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتند چاه را با خاک پر کنند تا الاغ زودتر بمیرد و زیاد زجر نکشد.
مردم با سطل روی سر الاغ هر بار خاک می ریختند اما الاغ هر بار خاکهای روی بدنش را می تکاند وزیر پایش میریخت و وقتی خاک زیر پایش بالا می آمد سعی می کرد روی خاک ها بایستد. روستایی ها همینطور به زنده به گور کردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد تا اینکه به لبه چاه رسید و بیرون آمد.
**نکته:*
*مشکلات، مانند تلی از خاک بر سر ما می ریزند و ما همواره دو انتخاب داریم:*
*اول: اینکه اجازه بدهیم مشکلات ما را زنده به گور کنند.*
*دوم: اینکه از مشکلات سکویی بسازیم برای صعود.*