– عاشق شدن
– آنقدر بخندی که دلت درد بگیره
– بعد از اینکه از مسافرت برگشتی، ببینی هزار تا نامه داری
– برای مسافرت به یک جای خوشگل بری
– به آهنگ مورد علاقت از رادیو گوش بدی
– به رختخواب بری و به صدای بارش بارون گوش بدی
– از حموم که اومدی بیرون ببینی حولهات گرمه
– آخرین امتحانت رو پاس کنی
– کسی که معمولا زیاد نمیبینیش، ولی دلت میخواد ببینیش بهت تلفن کنه
– توی شلواری که تو سال گذشته ازش استفاده نمیکردی، پول پیدا کنی
– برای خودت تو آینه شکلک در بیاری و بهش بخندی
– تلفن نیمه شب داشته باشی که ساعتها هم طول بکشه
– بدون دلیل بخندی
– بطور تصادفی بشنوی که یک نفر داره از شما تعریف می کنه
– از خواب پاشی و ببینی که چند ساعت دیگه هم می تونی بخوابی !
– آهنگی رو گوش کنی که شخص خاصی رو به یاد شما می یاره
– عضو یک تیم باشی
– از بالای تپه به غروب خورشید نگاه کنی
– دوستای جدید پیدا کنی
– لحظات خوبی رو با دوستانت سپری کنی
– کسانی رو که دوستشون داری رو خوشحال ببینی
– یه دوست قدیمی رو دوباره ببینید و ببینید که فرقی نکرده
– عصر که شد کنار ساحل قدم بزنی
– یکی رو داشته باشی که بدونید دوستت داره
– یادت بیادکه دوستای احمقت چه کارهای احمقانهای کردند و بخندی و بخندی و ……. باز هم بخندی
اینها بهترین لحظههای زندگی هستند، قدرشون روبدونیم
زندگی یک مشکل نیست که باید حلش کرد بلکه یک هدیه است که باید ازش لذت برد
مرجع: از میان نامههای سیدرضا
گزیده:
Before software can be reusable, it first has to be usable
Ralph Johnson
دیدگاهتان را بنویسید