کتاب (۲)

اگر بپرسید که طی چندین ماه اخیر، بیشتر وقتتان را صرف چه کاری کرده‌اید–به غیر از انجام امور شغلی-، خواهم گفت: تدوین کتاب. آقای گلدرات در مقدمه کتاب «هدف» نوشته است که ۱۳ ماه را به همراه یک نویسنده ماهر صرف نوشتن کتاب کرده است. در آن هنگام برایم غیرقابل باور بود. اما حالا بر این باورم که نوشتن کتابی به زیبایی کتاب «هدف»، زمانی بیش از این مدت نیاز دارد.

ماه‌های اخیر، کار تدوین کتاب مانند سیاه‌چاله‌ای تمام وقتم را و البته وقت‌ آقای شهبازیان را به طرف خود کشیده است. حتی زمانی که مشغول کاری هستم یا در وقت‌های بی‌کاری -مانند زمانی که سوار تاکسی هستم-، ناخودآگاه مطلبی به نظرم می‌رسد که فکر می‌کنم مفید است در کتاب باشد، آن را یادداشت می‌کنم تا یادم نرود. به خاطر مشغله آقای ایراف سعی کردیم کارهای کمتری را به ایشان محول کنیم.

از ۱۰ فصل کتاب، ۴ فصل آن بازنگری شده و آماده بازنگری خارجی است. یک فصل نیز نیاز به کمی تغییرات و تصحیح دارد. مطالب ۳ فصل دیگر نیز نوشته شده و در صف بازنگری است. مطالب ۲ فصل هنوز کامل نشده است.

اکنون زمان مناسبی است که مذاکرات با ناشرها را شروع کنیم. امیدوارم که مثل عارضه‌های مدل آبشاری (waterfall)، بی‌اطلاعی از روند چاپ و انتشار کتاب، موجب به هم ریختگی در برنامه‌ریزی و مطالب کتاب نگردد. همزمان صحبت‌های اولیه‌ای را برای جذب حمایت‌کننده مالی (اسپانسر) شروع کرده‌ایم ولی هنوز خیلی جدی نشده است.

با تمام دشواری‌های نوشتن کتاب، اعضای تیم حس خوشایندی از این کار دارند. از هر دوی آنها سپاسگزارم که کمک کردند با وجود مشغله زیادم، تجربه‌ها و آموخته‌هایم را در چارچوبی مشخص و سازمان‌یافته مدون نمایم.

گزیده:

پیروزی آموزگار شایسته‌ای نیست. رابرت کیوساکی